۱. ترس، بهویژه ترس از عاقبت کار، موجب پدیدایی مکث، توجه و تفکر در فرد میشود؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: «هر کس از عاقبت کار بترسد هنگام ورود در آنچه نمیداند تثبت پیدا میکند»۱ (کلینی، ۱۴۰۷: ۱/۲۷)؛ یعنی با توجه، مکث میکند و بدون تفکر وارد نمیشود. بررسیها در روانشناسی نیز نشان میدهد ترس یا اضطراب در نظام روانشناختی انسان ایجاد بازداری میکند و در اصل ناشی از فعالیت دستگاه بازداری رفتاری۲ است. این دستگاه شامل دستگاه هیپوکامپ۳ و حلقه پاپز۴ در مغز است. وقتی دستگاه بازداری رفتاری فعال میشود انگیختگی افزایش مییابد و توجه موجود زنده را به محرکهای محیطی معطوف میکند. به نظر میرسد این دستگاه برای محافظت از موجود زنده در مقابل تهدیدهای بالقوه آسیبزا ساخته شده است. در آزمایشها، هنگامی که موقعیتی خرگوش را تهدید میکند این حیوان میایستد و خوب گوش میکند و اطراف را بهدقت نگاه میکند. در صورتی که با داروی ضداضطراب این فعالیت دستگاه بازداری کم شود افراد تمایل کمتری به مکثکردن، نگریستن و گوشدادن دارند و بیشتر دوست دارند به رفتاری که انجام میدادند ادامه دهند (فرانکن، ۱۳۸۴).
۲. ترس موجب اجتناب از موقعیت تهدیدآمیز میشود؛ انسان پیامدهای رفتارهایی را که ممکن است انجام دهد با تجارب تلخ گذشته مقایسه میکند و بدینترتیب تلخی پیامد را درک میکند. درک پیامدهای ناخوشایند و دردآور رفتار موجب برانگیختهشدن ترس و اضطراب میشود. برانگیختهشدن اضطراب نیز باعث میشود برای دوری از تهدید اقدام کند و از منبع تهدید بگریزد. امام زینالعابدین (کلینی، ۱۴۰۷: ۸/۷۴) در تبیین نقش ترس در کنترل و تنظیم رفتار میفرمایند: «احساس ترس از [عدل] خدا را در دل خود ایجاد کنید و پاداشهای نیکویی که برای اعمال صالح وعده داده است و همچنین عذابی که شما را از آن