قرآن میفرماید: «در حقیقت آنان که اهل تقوایند، وقتی که وسوسهای از جانب شیطان بدیشان برسد، در حالت ذکر وارد شده و به ناگاه بینا میشوند»۱ (اعراف: ۲۰۱). ابوبصیر معنای این آیه را از امام صادق علیه السلام (کلینی، ۱۳۶۲: ۲/۴۳۵) میپرسد و حضرت در پاسخ میفرمایند: «این حال بندهای است که قصد گناه میکند، سپس به حالت ذکر وارد شده و در نتیجه خودداری میکند. این معنای سخن او است که «و به ناگاه بینا میشوند»».۲
البته این حالت ذکر است که عملکرد تقوا را به راه میاندازد و در نتیجه خودداری اتفاق میافتد. حضرت علی علیه السلام (شریف رضی، ۱۴۱۴: ۵۷) میفرماید: «کسی که با دیده عبرت به کیفرهایی که بر سر پیشینیان آمده است بنگرد، تقوا او را از فرورفتن در شبهات باز میدارد».۳ در حقیقت نگریستن در کیفر پیشینیان یا عبرتآموزی باعث کنش تقوا (خویشتنداری) میشود و تقوا نیز فرد را از فرورفتن در هلاکت شبهات باز میدارد. ایشان در کلام دیگری میفرمایند: «تقوا، زمام است» (همان). تقوا به مانند افسار که مانع میشود شتر به لغزش بیفتد برای انسان مهاری است که او را نزد لغزشها باز میدارد و حفظ میکند (ابنابیالحدید، ۱۴۰۴: ۱۰/۱۷۴). بنابراین، میتوان گفت تقوا خویشتنداری در گرایش و میل است؛ آن گرایش و میلی که انسان را به هلاکت میاندازد و چهبسا این دسته از امیال با لذت همراه است.
روانشناسان در تعریف خودمهارگری مطالب متعددی بیان کردهاند. اما به نظر میرسد محور اصلی مفهوم خودمهارگری توانایی فرد در بیاعتنایی به پاسخهای درونی یا تغییر آنها و همچنین متوقفکردن میل رفتاری نامطلوب (همچون تکانهها) و پرهیز از عملکردن بر طبق آنها است (تانجنی،۴ بامیستر۵ و بون،۶ ۲۰۰۴). وقتی افراد از قوانین پیروی میکنند یا به منظور
1.(إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون).
2.. «هُوَ العَبدُ يَهُمُّ بِالذَّنبِ ثُمَّ يَتَذَكَّرُ فَيُمسِكُ، فَذلِكَ قَولُهُ: تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ».
3.. «إنَّ مَن صَرَّحَت لَهُ العِبَرُ عَمّا بَينَ يَدَيهِ مِنَ المَثُلاتِ حَجَزَهُ التَّقوى عَن تَقَحُّمِ الشُّبُهاتِ».
4.. Tangney, J. P.
5.. Baumeister, R. F.
6.. Boon, A. L.