ارتباطی ندارد و بیشتر شامل جنبههای غریزی است. مسترز۱ و جانسون۲ (۱۹۶۶؛ به نقل از: فرانکن، ۱۳۸۴: ۱۷۱) معتقدند همانگونه که رابطه جنسی لذتبخش ممکن است بدون عشق اتفاق بیفتد، افراد میتوانند از عشقِ بدون رابطه جنسی لذت ببرند. از سوی دیگر، موضوعات عشقی و موضوعات شهوانی به یک اندازه باعث برانگیختگی جنسی میشوند، با این تفاوت که برانگیختگی جنسیِ مردان بیشتر تحت تأثیر موضوعات شهوانی قرار دارد و در مقابل، زنان از نظر جنسی بیشتر تحت تأثیر موضوعات عشقی برانگیخته میشوند (فرانکن، ۱۳۸۴: ۱۶۳).
شاید به این دلیل است که مردان بیشتر از زنان به رابطه زناشویی فکر میکنند. مطالعات نشان میدهد مردان به طور متوسط هر ۵۲ ثانیه یک بار به رابطه زناشویی فکر میکنند، در حالی که زنان این کار را یک بار در روز انجام میدهند (بریزندین،۳ ۲۰۰۶). گرچه مردان همگام با هر یک از رفتارهای جنسی بر میزان تحریکشان افزوده میشود و با ارتباط کامل جنسی اوج تحریک را تجربه میکنند، زنان میتوانند به وسیله تحریکشدن و نه ارتباط کامل، از لحاظ جنسی برانگیخته شوند (گیر۴ و بروسارد،۵ ۱۹۹۰، به نقل از: فرانکن، ۱۳۸۴: ۱۶۵). پس، زنان میتوانند بدون ارتباط کامل، فقط با تحریکهای جنسی اوج لذت جنسی را تجربه کنند و این تجربهای است که ممکن است در روابط عشقی اتفاق بیفتد.
از این مطالب میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که روابط عشقی در سبک شیفتگی شامل رگههای هوسآلود است و این نوع ارتباط عشقی لذت جنسی را به دنبال دارد. البته، اینگونه روابط کمتر مشتمل بر تعهد و عقلگرایی است. از سوی دیگر، چه بسیار روابط عاشقانه که ممکن است به ارتباط جنسی منتهی شود. همچنین، تجربه جنسی مردان و زنان در روابط