27
فرهنگ‌نامهٔ نماز جمعه

جمعه را در عصر غيبتِ امام معصوم علیهم السلام، غيرمشروع و خواندن نماز ظهر را واجب تعيينى مى‏دانند. دسته دوم ـ که اکثر فقيهان از اين دسته‏اند ـ، اقامه نماز جمعه را در عصر غيبت، جايز، مشروع و کفايت‌کننده از نماز ظهر مى‏دانند. البته بسيارى از اين عالمان بويژه در ادوار کهن، تعبير وجوب را در باره حکم اين نماز به کار نبرده‏اند؛ ولى نتيجه نظريه آنها وجوب تخييرى نماز جمعه است. در نتيجه مى‏توان وجوب تخييرى نماز جمعه در دوره غيبت را نظريه مشهور فقهاى شيعه دانست.

۴. دو نظريه وجوب تخييرى و تعيينى نماز جمعه

چنان که اشاره شد، خاستگاه نظريه وجوب تخييرى نماز جمعه در دوره غيبت امام عصر علیه السلام، استنباط فقها از چگونگىِ سيره اهل بيت علیهم السلام در دورانى است که آن بزرگواران به رغم حضور، خود قادر به اقامه اين نماز نبودند. در حقيقت، اين تلقّىِ عموم فقيهان اماميه است که نماز جمعه، عبادتى است گره خورده با سياست، به گونه‏اى که مشروعيت و يا وجوب آن، منوط به وجود حکومتِ مشروع است. بر اين اساس است که پس از تأسيس دولت صفويه در سال ۹۰۶ ق و رسميت يافتن مذهب شيعه در ايران، با اين اميد که شرايط پديد آمده سياسى بتواند زمينه‏ساز رفع گوشه‏اى از ستم‏هاى روا شده بر خاندان رسالت و اسلام ناب گردد، با پذيرش مشروعيت نسبى


فرهنگ‌نامهٔ نماز جمعه
26

نبودن حضور امام معصوم و يا اذن اوست.

۳. نماز جمعه در عصر غيبت

فقهاى اماميه بر اساس استنباط خود از سيره اهل بيت علیهم السلام در دوران حضور و عدم امکان اقامه نماز جمعه، درباره حکم اين نماز در عصر غيبت، آراى گوناگونی را ارائه کرده‏اند که به سه نظريه زير بر مى‏گردد:

۱. وجوب تخييرى ميان نماز جمعه و نماز ظهر؛

۲. وجوب تعيينى نماز جمعه؛

۳. وجوب تعيينى نماز ظهر؛

آنچه در اين جا شايسته توجّه است اين که نظريه مشهور فقيهان اماميه، عدم وجوب تعيينى نماز جمعه است؛ بلکه بسيارى از فقهاى بزرگ بر اين موضوع ادّعاى اجماع کرده‏اند.۱ معتقدان به عدم وجوب تعيينى نماز جمعه نيز خود دو دسته‏اند:

نخست: شمار کمى از فقها نظير سلّار،۲ و ابن ادريس۳ که اصولاً نماز

1.. ر. ک: الخلاف: ج ۱ ص ۶۲۶ مسئلۀ ۳۹۷، السرائر: ج ۱ ص ۲۹۰ و ۳۰۳، کتاب من لا یحضره الفقیه: ص ۹۰، المعتبر: ج ۲ ص ۲۷۹، تحریر الأحکام: ج ۱ ص ۴۳، التذکرة: ج ۴ ص ۲۷، المنتهى: ج ۱۰ ص ۳۱۷، الذکرى: ج ۴ ص ۱۰۴، جامع المقاصد: ج ۲ ص ۳۵۷.

2.. ابو يعلى حمزة بن عبد العزيز ديلمى، معروف به سلار یا سالار، فقيه، اصولى، متکلم، اديب و از دانشمندان برجستۀ قرن پنجم هجرى و سرآمد عالمان زمان خود بود. او از شاگردان برجستۀ شيخ مفيد (۴۱۳ ق) و سيّد مرتضى (م ۴۳۶) است. وى به دستور استادش سيّد مرتضى، منصب قضا را در منطقۀ حلب (از توابع سوريه) به عهده گرفت. سرانجام در سال ۳۴۸ يا ۳۶۳ ق در قريۀ خسروشاه تبريز درگذشت
(ر.ک: روضات الجنان: ج ۲ ص ۳۷۰، اعیان الشیعه: ج ۷ ص ۱۷۰، ریاض العلما: ج ۲ ص ۴۴۰، ریحانة الأدب ج ۳ ص ۵۰، رجال النجاشى: ص ۲۷۰ ش ۷۰۸).

3.. ابو عبد اللّٰه‏ محمّد بن احمد بن ادريس حلى ۵۴۳ - ۵۹۸ فقيه، محدث، مفسّر شيعى در حلّه به دنيا آمد. نسبش با سه واسطه به شيخ طوسى مى‏رسد. پس از شيخ طوسى، جامعۀ علمى شيعه تا يک قرن، منفلانه پيرو انديشه‏هاى شيخ بود. وى توانست فضاى اجتهاد و اظهار نظر آزاد را دوباره احيا کند. کتاب السرائر وى يکى از منابع فقهى شيعه است (ر.ک: تنقیح المقال: ج ۲ ص ۷۷، خاتمة المستدرک: ج ۳ ص ۴۳ ـ ۴۵، امل الآمل: ج ۲ ص ۸۰ ـ ۱۶۰، رجال السید بحر العلوم: ج ۳ ص ۲۲۹، دائرة المعارف تشیع: ج ۱ ص ۳۰۱).

  • نام منبع :
    فرهنگ‌نامهٔ نماز جمعه
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری شهری؛ مرتضي خوش نصيب
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 14534
صفحه از 137
پرینت  ارسال به