81
فرهنگ ‌نامه آرزو

۴ / ۱۰

تكيه بر غيرخدا

۱۰۷.امام على عليه السلام :هركه به غيرِ خداوند سبحان اميد بندد ، اميدهايش را دروغ مى يابد.

۱۰۸.امام زين العابدين عليه السلامـ در مناجات انجيليه ـ: سرور من! نوميد شد هر آن كه به غير تو اميد بست.

۱۰۹.امام صادق عليه السلام :معبود من!... تو، تويى! هر اميدى قطع مى شود ، جز اميد به تو و هر آرزويى ناكام مى گردد ، جز آرزوى تو. پس، اميدم را قطع مكن ، اى مولاى من!

۱۱۰.الأمالى، طوسىـ به نقل از محمّد بن عجلان ـ: به تنگ دستى شديدى گرفتار شدم و دوست غمخوارى هم نداشتم . قرض سنگينى بالا آوردم و طلبكارى داشتم كه مرتّب پولش را از من مى طلبيد. ناچار ، رهسپار سراى حسن بن زيد ـ كه در آن وقت امير مدينه بود و ميان ما آشنايى اى بود ـ ، شدم.
محمّد بن عبد اللّه بن على بن حسين كه با هم آشنايى ديرينه اى داشتيم ، از حال و روز من آگاه شد . در راه ، مرا ديد و دستم را گرفت و گفت: شنيده ام كه در مضيقه هستى . براى رفع گرفتارى ات به چه كسى اميد بسته اى؟
گفتم: به حسن بن زيد.
گفت: در اين صورت، حاجتت برآورده نمى شود و به خواسته ات نمى رسى. نزد كسى برو كه قادر به اين كار باشد و از هر بخشنده اى بخشنده تر است. براى رفع گرفتارى ات به او اميد ببند؛ چرا كه من از پسر عمويم جعفر بن محمّد عليهماالسلامشنيدم كه از پدرش ، از جدّش ، از پدرش حسين بن على عليهماالسلاماز پدرش على بن ابى طالب عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت مى كند كه فرمود: «خداوند ، در يكى از وحى هايش به يكى از پيامبرانش فرمود: به عزّت و جلالم سوگند ، آرزوى هر آن كس را كه به غير من آرزو بندد ، به يأس مبدّل مى سازم و جامه خوارى در ميان مردم بر او مى پوشانم و از گشايش و فضل خويش، دورش مى گردانم. آيا بنده ام در سختى ها به غير من آرزو مى بندد يا به كسى جز من، اميدوار مى شود ، در حالى كه بى نياز بخشنده ، منم و كليد درهاى بسته ، در دست من است و درِ خانه ام به روى هر كس كه مرا بخواند ، باز است؟ آيا نمى داند هر مصيبتى او را از پا در آورد ، جز من ، كسى نمى تواند آن مصيبت را از او برطرف سازد؟ پس چه شده است كه مى بينم آرزويش را از من ، روى گردان ساخته، در حالى كه من به واسطه بخشش و كَرَم خويش ، آنچه از من درخواست هم نكرده است ، به او عطا كرده ام؟! حال از من روى گردانده و در مصيبتى كه به او رسيده ، از من درخواست نمى كند و دستِ خواهش به سوى غير من دراز كرده است، در حالى كه منم خدايى كه پيش از درخواست ، عطا مى كنم . پس آيا اگر از من درخواست شود ، اجابت نمى كنم؟ هرگز! آيا بخشش و كَرَم ، متعلّق به من نيست؟ آيا دنيا و آخرت ، در دست من نيست؟ اگر اهل هفت آسمان و زمين، همگى از من بخواهند و من ، درخواست يكايك آنها را برآورم، اين به قدر بال پشه اى از مُلك من نمى كاهد . چگونه ملكى كه من صاحب آنم، كاستى يابد ؟ پس، نگون بخت ، كسى است كه مرا نافرمانى كند و مرا در نظر نگيرد » .
گفتم: اى فرزند پيامبر خدا! اين حديث را برايم تكرار كن .
حضرت امام عليه السلام سه بار آن را بازگو كرد.
گفتم: نه، به خدا! از اين پس، از احدى حاجتى نمى خواهم. چندى نگذشت كه مرا روزى و فضلى از نزد خداوند رسيد.


فرهنگ ‌نامه آرزو
80

۴ / ۱۰

الاِتِّكالُ عَلى غَيرِ اللّهِ

۱۰۷.الإمام عليّ عليه السلام :مَن أمَّلَ غَيرَ اللّهِ سُبحانَهُ أكذَبَ آمالَهُ. ۱

۱۰۸.الإمام زين العابدين عليه السلامـ فِي المُناجاةِ الإِنجيلِيَّةِ ـ: سَيِّدي خابَ رَجاءُ مَن رجا سِواكَ. ۲

۱۰۹.الإمام الصادق عليه السلام :إلهي .. . أنتَ أنتَ! انقَطَعَ الرَّجاءُ إلاّ مِنكَ ، وخابَتِ الآمالُ إلاّ فيكَ ، فَلا تَقطَع رَجائي يا مَولايَ . ۳

۱۱۰.الأمالي للطوسي عن محمّد بن عَجلانَ :أصابَتني فاقَةٌ شَديدَةٌ ولا صَديقَ لِمَضيقٍ، ولَزِمَني دَينٌ ثَقيلٌ وغَريمٌ يَلَجُّ بِاقتِضائِهِ، فَتَوَجَّهتُ نَحوَ دارِالحَسَنِ بنِ زَيدٍ ـ وهُوَ يَومَئِذٍ أميرُ المَدينَةِ ـ لِمَعرِفَةٍ كانَت بَيني وبَينَهُ.
و شَعَرَ بِذلِكَ مِن حالي مُحَمَّدُ بنُ عَبدِ اللّهِ بنِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ ، وكانَ بَيني وبَينَهُ قَديمُ مَعرِفَةٍ ، فَلَقِيَني فِي الطَّريقِ فَأَخَذَ بِيَدي وقالَ لي : قَد بَلَغَني ما أنتَ بِسَبيلِهِ ، فَمَن تُؤَمِّلُ لِكَشفِ ما نَزَلَ بِكَ؟ قُلتُ : الحَسَنَ بنَ زَيدٍ ، فقال : إذا لا تُقضى حاجَتُكَ ولا تُسعَفُ بِطَلِبَتِكَ ، فَعَلَيكَ بِمَن يَقدِرُ عَلى ذلِكَ وهُوَ أجوَدُ الأَجوَدينَ ، فَالتَمِس ما تُؤَمِّلُهُ مِن قِبَلِهِ ؛ فَإِنّي سَمِعتُ ابنَ عَمّي جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ يُحَدِّثُ عَن أبيهِ عنَ جَدِّهِ عَن أبيهِ الحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عَن أبيهِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليهم السلام عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قالَ : أوحَى اللّهُ إلى بَعضِ أنبِيائِهِ في بَعضِ وَحيِهِ إلَيهِ: وعِزَّتي وجَلالي لاَُقَطِّعَنَّ أمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ غَيري بِالإِياسِ ، ولاَ كسُوَنَّهُ ثَوبَ المَذَلَّةِ فِي النّاسِ ، ولاَُبعِدَنَّهُ مِن فَرَجي وفَضلي ، أيُؤَمِّلُ عَبدي فِي الشَّدائِدِ غَيري أو يَرجو سِوايَ وأنَا الغَنِيُّ الجَوادُ ، بِيَدي مَفاتيحُ الأَبوابِ وهِيَ مُغلَقَةٌ ، وبابي مَفتوحٌ لِمَن دَعاني؟ ألَم يَعلَم أنَّهُ ما أوهَنَتهُ نائِبَةٌ لَم يَملِك كَشفَها عَنهُ غَيري ، فَما لي أراهُ بِأَمَلِهِ مُعرِضا عَنّي قَد أعطَيتُهُ بِجودي وكَرَمي ما لَم يَسأَلني؟! فَأَعرَضَ عَنّي ولَم يَسأَلني وسَأَلَ في نائِبَتِهِ غَيري ، وأنَا اللّهُ أبتَدِئُ بِالعَطِيَّةِ قَبلَ المَسأَلَةِ ، أفَاُسأَلُ فَلا اُجيبُ؟ كَلاّ ، أوَ لَيسَ الجُودُ وَالكَرَمُ لي؟ أوَ لَيسَ الدُّنيا وَالآخِرَةُ بِيَدي؟ فَلَو أنَّ أهلَ سَبعِ سَماواتٍ وأرَضينَ سَأَلوني جَميعا فَأَعطَيتُ كُلَّ واحِدٍ مِنهُم مَسأَلَتَهُ ، ما نَقَصَ ذلِكَ مِن مُلكي مِثلَ جَناحِ بَعوضَةٍ ، وكَيفَ يَنقُصُ مُلكٌ أنا قَيِّمُهُ؟ فيا بُؤسا ۴ لِمَن عَصاني ولَم يُراقِبني.
فَقُلتُ: يَابنَ رَسولِ اللّهِ أعِد عَلَيَّ هذَا الحَديثَ، فَأَعادَهُ ثَلاثا، فَقُلتُ:
لا وَاللّهِ لا سَأَلتُ أحَدا بَعدَ هذا حاجَةً . فَما لَبِثتُ أن جاءَني ۵ بِرِزقٍ وفَضلٍ مِن عِندِهِ. ۶

1.غرر الحكم : ح ۸۹۵۳ .

2.بحار الأنوار : ج ۹۴ ص ۱۶۱ ح ۲۲ نقلاً عن كتاب أنيس العابدين .

3.الإقبال : ج ۲ ص ۱۵۵ ، بحار الأنوار : ج ۹۸ ص ۲۶۶ .

4.في المصدر «فيما بوس» ، والتصويب من بحار الأنوار .

5.في عدّة الداعي : «أن جاءني اللّه برزقٍ .. .» .

6.الأمالي للطوسي : ص ۵۸۴ ح ۱۲۰۸ ، الكافي : ج ۲ ص ۶۶ ح ۷ عن الحسين بن علوان نحوه ، عدّة الداعي : ص ۱۲۳ ؛ الفردوس : ج ۵ ص ۲۴۹ ح ۸۰۹۷ عن أبي ذرّ الغفاري عنه صلى الله عليه و آله وفيه من «يقول اللّه عزّوجلّ : لاقطِّعَنَّ أمل . . .» إلى «ولم يراقبني» ، كنز العمّال : ج ۶ ص ۶۲۹ ح ۱۷۱۴۵ نقلاً عن ابن النجّار عن سعيد بن عبد الرحمن وكلاهما نحوه .

  • نام منبع :
    فرهنگ ‌نامه آرزو
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ری‌شهری، با همكاری: سیّد محمّدكاظم طباطبایی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1385
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 1202
صفحه از 183
پرینت  ارسال به