شقاوت به عنوان ريشه هاى آرزوهاى باطل و نكوهيده ، معرّفى شده اند و از سوى ديگر ، زوال عقل و از دست رفتن بصيرت ، فراموشى زندگى پس از مرگ ، قساوت قلب ، كوتاهى در انجام دادن كارهاى نيك و يا فراموشى آنها و افتادن در دام انواع فسادها و سختى ها و ناكامى ها ، به عنوان آثار و زيان هاى آرزوهاى نكوهيده ، مطرح گرديده اند .
اين گونه سخن گفتن درباره زمينه ها و زيان هاى آرزو نكوهيده ، بدان معناست كه مرتبه پايين ترى از جهل و آلودگى هاى اخلاقى و عملى ، مبدأ و ريشه آرزوهاى باطل و مرحله اى بالاتر از آن ، معلول آرزوهاى نكوهيده است ، بدين سان كه انسان در اثر نادانى ، چيزهايى را آرزو و طلب مى كند كه او را از نظر اخلاقى و عملى آلوده مى كنند ، و آلودگى ذهن و جان نيز ، زمينه ساز جهل افزون تر و آرزوهاى خطرناك تر مى گردد ، تا آن جا كه در كام مرگ ، فرو رود و بدين ترتيب ، هر چه آرزوهاى باطل انسانْ طولانى تر گردد ، جهل و آلودگى و ناكامى او در زندگى بيشتر مى شود.
پنج . حكمت كوتاه كردن آرزو
با تأمّل در آنچه در تبيين خطرِ داشتن آرزوهاى بلند ، بدان اشارت رفت ، حكمتِ توصيه اكيد پيشوايان اسلام به پيروان خود در مورد ضرورت كوتاه كردن آرزوهاى مادّى روشن مى شود.
افزون بر اين ، ارزش هايى از قبيل : نيكوكارى ، اخلاص ، صداقت ، پارسايى ، سلامت جان ، بى نيازى روحى و مهم تر : دستيابى به معارف شهودى و در نهايت ، آسايش هميشگى در بهشت جاويد ،