85
قواعد کلامی (توحید)

دست‌یابی باشد، با ممکنات در ترکیب و صفات امکانی شریک خواهد بود که با توحید منافات دارد. معرفت به کنه یک شیْ‏ء با احاطه به جنس و فصل آن ممکن است و خداوند از حد (که از جنس و فصل تشکیل شده است) منزه است، بلکه باید گفت حتی احاطه به انواع ممکنات با همه کثرتی که در میانشان وجود دارد برای انسان ممکن نیست در حالی‌که محدود هم هستند تا چه برسد به خداوندی که منزّه از هر حدّی است».۱

۵. امام علی علیه السلام در خطبه‌ای می‌فرماید:

۰.فَلَیْسَ اللّه عَرَفَ مَنْ عَرَفَ ذَاتَه؛‏۲ پس هر که گمان کند که ذات خداوند را شناخته، خداوند را به درستى نشناخته است.

در برخی نقل‌ها، این روایت به صورت: «فَلَیْسَ اللّه عَرَفَ مَنْ عَرَفَ بِالتَّشْبِیهِ ذَاتَهُ»۳ یا «فَلَیْسَ اللّه عَرَفَ مَنْ عَرَفَ ذَاتَهُ بِالتَّشْبِیه»‏۴ ذکر شده است.

واژه «بالتشبیه» قید احترازی نیست، بلکه بیان توضیحی است، یعنی هر کس ذات خداوند را تصور کند، این کار را با تشبیه انجام می‌دهد. در واقع، در این دو نقل علت حکم نیز بیان شده است. وقتی گفته می‌شود: «کسی که ذات خداوند را تصور کرده، خداوند را نشناخته است»؛ ‌‌سؤال می‌شود که چرا خداوند را نشناخته است؟ در پاسخ گفته می‌شود: چون تصور ذات خداوند ممکن نیست مگر با تشبیه به مخلوقات و در واقع، تصور ویژگی‌های ‌مخلوقات و نسبت دادن آن به خدا.

۶. روایات متواتر از تفکر در ذات الهی نهی می‌کند. علامه مجلسی سی‌و دو حدیث در ذیل باب «النهی عن التفکر فی ذات اللّه...» ذکر می‌کند.۵ در این‌جا یک

1.. هاشمی خويی، منهاج البراعة‏‏،‏‏ ‏ج۱۳، ص۲۲۹.

2.. ابن شعبه حرانی، تحف العقول‏، ص۶۱.

3.. ‌‌‌‌‌‌شیخ صدوق، التوحيد‏، ص۳۵.

4.. طبرسى،‏‏ الإحتجاج،‏‏ ج۲، ص۳۹۸.

5.. نک: علامه مجلسی، بحار الأنوار‏، ج۳، ص۲۵۷-۲۶۷.


قواعد کلامی (توحید)
84

در واقع، قائل به توحید نیست‏.

در خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام در توحید با الفاظ مشابه «لَا لَهُ وَحَّدَ مَنِ اکْتَنَهَه»‏۱ و «أَخْطَأَهُ مَنِ اکْتَنَهَهُ»،۲ به این مطلب اشاره شده است.

قاضی سعید قمی در شرح این روایت می‌گوید:

۰.«اکتناه» یعنی رسیدن به کنه شیْ‏ء و چون خداوند واحد حقیقی است و دومی ندارد، در خارج و عقل و وهم قابل تکثر نیست. پس کسی که ادعا کند به کنه خداوند دست یافته است، او را تصور کرده و او را متکثر کرده است، در نتیجه برای خداوند دومی تصور کرده است؛ زیرا هر چیزی که به تعقل درآید، به اعتبار معقولیتش، صورتی خواهد بود که یا باید حادث باشد و یا در ذات عقل ثابت باشد و در هر دو صورت با وحدت محض و حقیقی خداوند منافات خواهد داشت.۳

گویا مقصود ایشان، ثانی داشتن خداوند به اعتبار صُوَر معقول از خداوند در اذهان است که در ابتدای توضیح، نوعی کثرت دانسته شد.

میرزا حبیب‌اللّه خویی در توضیح مطلب می‌گوید:

۰.کسی که کنه ذات الهی را بیان کند یا قصد نماید به کنه ذات الهی برسد به توحید خداوند دست نیافته است؛ زیرا اگر کنه ذات خداوند قابل

1.. ابن شعبه حرانی، تحف العقول‏، ص۶۲.

2.. همان‏، ص۶۳.

3.. ««الاكتناه»، هو البلوغ إلى كنه الشي‏ء. اعلم، انّ الواحد الحقيقي هو الّذي لا ثاني له ولا يمكن تكثّره بوجه من الوجوه لا في الخارج ولا في التعقّل والتوهّم. فمن ادّعى الوصول إلى كنهه سبحانه فقد تصوّره وجعله متكثّرا وأثبت له ثانيا، إذ كل شي‏ء يصير معقولا فانّما يكون له بهذا الاعتبار صورة في التعقّل لا محالة إمّا حادثة أو ثابتة في ذات العقل‏‏ وذلك ينافي الوحدة المحضة الحقيقية؛ فاعرف» (‌قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق‏‏،‏‏ ‏ج۱، ص۱۲۲-۱۲۳).

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31427
صفحه از 223
پرینت  ارسال به