دیگر قول قائل است که خداوند عزّ و جل «احدىُّ المعنى» است و از این قصد میکند که خداوند منقسم نمیشود نه در وجود ذهنى و خارجى و نه در عقل و نه در وهم و خیال و پروردگار عزّ و جل ما چنین است.
۳. تشبیه با قاعده نفی وجود مخلوق در خالق در تضاد است. این قاعده در ادامه، مورد بحث قرار خواهد گرفت.
۴. برهان عقلی تمانع نیز تشبیه را رد میکند. اگر میان خداوند و مخلوقاتش شباهتی برقرار شود و خداوند شبیه مخلوقاتش باشد، خداوند مرکّب از ما به الامتیاز و ما به الاشتراک خواهد بود و ترکیب از ویژگیهای مخلوق و ممکن الوجود است.
۵. تشبیه در خداشناسی مستلزم راهیابی نقص و محدودیت در ذات خداوند است؛ زیرا تشبیه زمانی ممکن است که هر دو طرف تشبیه در خصوصیتی با هم مشترک باشند و چون مخلوق خصوصیت امکانی دارد با برقراری تشبیه میان خداوند و مخلوقات، جهت امکانی به ذات خداوند راه یابد. با راهیابی جهت امکانی در ذات خداوند، وجوب وجودش زیر سؤال رفته و نمیتوان او را خداوند دانست و این مطلب، خلافِ فرض است؛ زیرا خداوندی که واجب الوجود است پیش از این اثبات شده است.
در اینجا به اختصار، به دو دلیل دیگر که هم دلیلِ ردّ تعطیلاند و هم دلیل ردّ تشبیه، اشاره میشود:
۱. یکی از دلایل وجود خداوند، معرفتِ فطری خداوندست که دلیلی شهودی و وجدانی است. خداوند در درون همه انسانهامعرفتی از خود را نهاده است که با تذکر پیامبران و رفع موانع و حجابها، انسانهابه این معرفت قلبی متذکر میشوند و با این معرفت، خدای یگانه و بینظیر را مییابند. بدینسان با این معرفت هم وجود خداوند اثبات میشود و هم یگانگی او. در احادیث، معرفت فطری هم