49
قواعد کلامی (توحید)

جمع‌بندی

قیاس در لغت به این معناست که چیزی را با مقایسه با چیز دیگر بشناسیم و حکم چیزی را به جهت شباهت با چیز دیگر، به آن سرایت دهیم. قیاس فقهی یا تمثیل منطقی به همین معنای لغوی است. در روایات از قیاس در مطلق دین - چه آموزه‌های ‌عملی و چه اعتقادی و از جمله خداشناسی - نهی شده است. تحلیل قاعده نفی قیاس وابسته به ادله قاعده است. از این‌رو، بحث را در عنوان بعدی پی می‌گیریم.

ادله عقلی قاعده

دلیل عقلی نهی از قیاس در احکام، این است که جعل احکام بر اساس مصالح و مفاسد اعمال است. در واقع، مصالح و مفاسد، علل احکام هستند. از سوی دیگر، انسان هیچ‌گاه نمی‌تواند مصالح و مفاسد اعمال را به طور کامل درک کند. بنابراین‌‌، تنها راه کشف احکام بیان شارع است. اگر انسان بخواهد از طریق مقایسه کردن دو عمل بر اساس ویژگی مشترک میان آن دو عمل‌‌، حکمی را از عملی به عمل دیگر سرایت دهد.

در واقع، آن ویژگی مشترک را علت حکم دانسته است؛ در حالی‌که دلیلی بر علت حکم دانستن ویژگی یک عمل وجود ندارد، مگر این‌که یقین کنیم که این ویژگی، علت حکم است که این امر با توجه به جهل انسان به همه مفاسد و مصالح یک عمل، ممکن نیست.۱

دلیل عقلی نفی قیاس در مطلق شناخت از جمله عقاید دینی شبیه دلیل بطلان قیاس در احکام است. به بیان دیگر، سرایت دادن حکم چیزی به چیز دیگر به سبب

1.. دربارۀ نقد قیاس فقهی، نک: مجاهد، مفاتيح الأصول، ص۶۵۹-۶۷۰؛ حکيم، الأصول العامة، ص۲۷۸-۲۹۶.


قواعد کلامی (توحید)
48

هَارُونَ دُونَ صُلْبِ مُوسَى وَلَمْ یَکُنْ لِأَحَدٍ أَنْ یَقُولَ لِمَ فَعَلَ اللّه ذَلِکَ فَإِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللّه عَزَّ وَجَلَّ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یَقُولَ لِمَ جَعَلَهَا اللّه فِی صُلْبِ الْحُسَیْنِ دُونَ صُلْبِ الْحَسَنِ لِأَنَّ اللّه تَبَارَکَ وَتَعَالَى هُوَ الْحَکِیمُ فِی أَفْعَالِهِ - لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَهُمْ یُسْئَلُون؛‏۱ موسى و هارون هر دو پیامبر مُرسل و از یک پدر و مادر بودند، خداوند نبوّت را در پشت هارون نهاد نه در پشت موسى و هیچ‌کس نمى‏تواند بگوید که چرا خداوند آن‌ چنان کرده است؛ زیرا «امامت» مقام خلافت خداوند است و بستگى به خواست او دارد و احدى حقّ چون و چرا ندارد که بپرسد به چه علّت آن را در نژاد حسین علیه السلام قرار داد، نه حسن علیه السلام. خداوند کارهایش بر طبق حکمت است، [و تنها خودش به مصالح امورش واقف است] و هیچ کس شایسته نیست که او را زیر سؤال ببرد.

بر اساس‏ این حدیث، نبوت و امامت، منصبی الهی است و به اراده خداوند مربوط است و نبوت و امامت امری ارثی نیست که با مقایسه حضرت موسی و حضرت هارون و نیز مقایسه امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام، بتوان به نبوت فرزند حضرت موسی و امامت فرزند حضرت حسن علیه السلام حُکم کرد.

در برخی دیگر از روایات به حکمت قرار‌گیری امامت در نسل امام حسین علیه السلام اشاره شده است.۲ مطابق این روایات حکمت ادامه امامت در نسل امام حسین علیه السلام ماجرای عاشوراست و خداوند قرار دادن امامت در نسل ایشان را پاداش عمل حضرت قرار داده است. این روایات حکمت این‌که اراده الهی به استمرار امامت در فرزندان امام حسین علیه السلام تعلق گرفت، اشاره می‌کنند و با این مطلب که تعیین امام به اراده و خواست خداوند وابسته است، منافاتی ندارند.

1.. ‌‌‌‌‌‌شیخ صدوق، معانی الأخبار، ص۱۲۶-۱۲۷.

2.. علامه مجلسی، بحار الأنوار‏،‏‏ ج۲۵، ص۲۵۴.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31362
صفحه از 223
پرینت  ارسال به