45
قواعد کلامی (توحید)

احتمالاً ملاصدرا به این جهت که قیاس و رأی در بسیاری احادیث کنار هم ذکر شده‌اند، رأی را به معنای قیاس دانسته است، اما به نظر می‌رسد مفهوم نظر به رأی با مفهوم قیاس متفاوت است و مفهوم نخست، اعم از مفهوم دوم است، اما از آن‌جا که عمل به رأی مذموم در خداشناسی از طریق قیاس صورت می‌گیرد، این دو مفهوم در بحث خداشناسی مصداقاً یکی هستند.

گروه سوم: قیاس در نبوت

در مبحث نبوت، آیه و روایتی که در آن به صراحت واژه «قیاس» به‌کار رفته باشد، یافت نشد، اما از برخی آیات می‌توان بطلان قیاس و نهی از به‌کار‌گیری قیاس در مبحث نبوت را استنباط کرد. برای تبیین این مسئله به برخی آیات اشاره می‌شود.

۰.(قالُوا ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَکْذِبُونَ)؛۱ (مردمان شهر) گفتند: شما جز بشرى مانند ما نیستید (و پیامبر باید از فرشتگان باشد) و خداى رحمان چیزى نازل نکرده، شما نیستید جز این‌که دروغ مى‏پردازید.

مطابق این آیه و آیات مشابه آن،۲ منکران نبوت و مشرکان تصور می‌کردند پیامبران نمی‌توانند از جنس بشر باشند؛ زیرا میان آنها و دیگر مردم از این جهت فرقی نیست، پس پیامبران را با خود مقایسه می‌کردند و چون در خود علامت نبوت را مشاهده

1.. سورۀ یس، آیۀ ۱۵.

2.. نک: سورۀ شعراء آیۀ ۱۵۴ و ۱۸۶؛ سورۀ ابراهیم، آیۀ ۱۰-۱۱.


قواعد کلامی (توحید)
44

قیاس کردن، پس روی آوردن بندگان به پرستش خورشید تنها از قیاس سرچشمه گرفته بود.

در این حدیث، خورشیدپرستی، از آثار قیاس به حساب آمده است. شاید خورشیدپرستان، با قیاس خداوند به اشیای عالم و این‌که خداوند موجودی مانند مخلوقات ولی کامل‌ترین آنهاست، به این نتیجه رسیدند که چون خورشید مهم‌ترین شیْ‏ء جهان است، پس باید آن را خداوند دانست.

یونس بن عبدالرحمان نقل می‌کند که به امام موسی کاظم علیه السلام عرض کردم:

۰.بِمَا أُوَحِّدُ اللّه فَقَالَ یَا یُونُسُ لَا تَکُونَنَّ مُبْتَدِعاً مَنْ نَظَرَ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَمَنْ تَرَکَ اهل بَیْتِ نَبِیِّهِ صلی الله علیه و اله ‌ضَلَّ وَمَنْ تَرَکَ کِتَابَ اللّه وَقَوْلَ نَبِیِّهِ کَفَر؛۱ یونس گوید به امام کاظم علیه السلام عرض کردم: به چه وسیله خداوند را به یگانگى بپرستم؟ فرمود: اى یونس: بدعت‌گذار مباش. کسى که به رأى خویش توجه کند، هلاک شود و هر که خانواده پیغمبرش را رها کند گمراه شود و کسى که قرآن و گفتار پیغمبرش را رها کند کافر شود.

به اعتقاد ملاصدرا، مقصود از بدعت و عمل به رأی همان قیاس است. او می‌گوید:

۰.مقصود از گفتار راوی «بما اوحد» این است که برای توحید الهی و صفات لایق حضرت حق به چه چیزی استدلال می‌شود و شاید یونس بن عبدالرحمن قصد داشت با این سؤال اجازه قیاس کردن را بگیرد که حضرت او را از این کار نهی فرمود و سپس حکم عام و کلی را فرمود که هر کسی که به رأی و گمان خود عمل کند هلاک می‌شود... یعنی هر کسی که در شناخت خداوند و احکام الهی به رأی و گمان خود عمل کند از جمله هلاک شوندگان است.۲

1.. کلينى،‏‏ الکافی‏،‏‏ ج۱، ص۵۶.

2.. «قوله: بما اوحد؟ اى بما استدل على توحيد اللّه وما يستحقه من النعوت الالهية، لعل يونس اراد ان يترخص فى القياس فنهاه علیه السلام عن ذلك على الخصوص، ثم ذكر الحكم الكلى العام فقال: من نظر برأيه فقد هلك ... الى آخره، اى من استعمل القياس فى معرفة اللّه ونظر فى احكام اللّه برأيه فهو من الهالكين» (ملاصدرا، شرح أصول الكافی‏‏،‏‏ ‏ج۲، ص۳۰۶).

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31399
صفحه از 223
پرینت  ارسال به