کرد و اشتباه کرد زمانی که خداوند به او امر کرد در مقابل حضرت آدم علیه السلام سجده کند و گفت من از او برتر هستم من را از آتش خلق کردی و او را از گِل. پس گمان کرد آتش از جهت وجود عنصری از گل اشرف است پس به خاطر همین قیاس در عذاب خوارکننده مخلد گشت.
در این حدیث اصل برتری آتش بر گِل مورد اِشکال قرار گرفته است. این اشکال میتواند جهات مختلف داشته باشد. یک جهت میتواند این باشد که عناصری که در گِل قرار دارند، بیشتر و غنیتر از عناصر آتشاند و دیگر اینکه هردو به لحاظ مخلوق بودن مساویاند. جهت دیگر که شاید مناسبترین جهات باشد، این است که گِل و آتش بودنِ بدن موجودات به لحاظ امر به سجده با هم تفاوتی ندارند. به بیان دیگر، حتی اگر فرض کنیم جنس آتش بهتر از جنس گل باشد، این امر، دلیل نمیشود که ابلیس از امر خداوند مبنی بر سجده در برابر آدم سرپیچی کند. اساساً سجده برای خداست و اینکه روبروی چه موجودی باید سجده کنیم، به خود خداوند برمیگردد. همانطور که خداوند امر کرده که همه انسانها در نماز در برابر کعبه که از سنگ ساخته شده، سجده کنند و البته، پیش از آن امر کرده بود که در برابر بیت المقدس سجده کنند.
علامه مجلسی در توضیح روایات مربوط به قیاسِ ابلیس میفرماید احتمال دارد که مقصود از این قیاس، اعم از قیاس فقهی باشد، بهگونهای که استحسانات عقلی و آرای وهمی را نیز در بر گیرد و بر این باور است که قیاسِ ابلیس از جهت صورت، قیاس منطقی است، ولی ماده آن جدلی است. او در تبیین کیفیت شکلگیری قیاسِ ابلیس میفرماید:
۰.چون ابلیس در مرحله اول بر برتری خودش چنین استدلال کرد که ماده او آتش است و ماده آدم علیه السلام از گِل و آتش از گل برتر است، پس ماده او از ماده آدم علیه السلام بهتر است سپس این نتیجه را صغری قرار داد و قیاس دیگری