رفته باشد، معذور باشد؛ زیرا در این صورت قیاس از اموری است که دین به آن تمام خواهد شد، پس برای اهل خلاف هر چه باشد محذوری نخواهد بود [در حالیکه چنین نیست] و کار بنی اسرائیل همیشه معتدل و میانه بود [اشکالی در آن وجود نداشت] تا اینکه در میان آنها از فرزندان اسیران متولد شده و به رأی و قیاس عمل کردند و سنت پیامبران را رها کردند و در اثر آن هم خود گمراه شدند و هم دیگران را گمراه کردند.
در صدر حدیث از قیاس در مطلق دین نهی میشود، اما پس از آن، قیاسهای متکلمان نقد میشود و در ادامه، نخستین قیاسکننده ابلیس معرفی میشود. بر اساس این حدیث، ابلیس با مقایسه ماده بدن خود و حضرت آدم علیه السلام از دستور خداوند مبنی بر سجده او در برابر آدم سرباز زد. او این مقایسه را در قالب و صورت قیاس منطقی تنظیم کرد. قیاس و دلیل او را میتوان به چند دلیل تحویل بُرد و تجزیه کرد:
دلیل اول:
- ماده بدن ابلیس از آتش است و ماده بدن آدم از گِل.
- آتش بهتر از گل است.
نتیجه: ماده بدن ابلیس بهتر از ماده بدن آدم است.
دلیل دوم:
- ماده بدن ابلیس بهتر از ماده بدن آدم است.
- ملاک برتری یک موجود بر دیگری ماده بدن آنهاست.
نتیجه: ابلیس برتر از آدم است.
دلیل سوم:
- ابلیس برتر از آدم است.
- موجود برتر نباید در برابر موجود پایینتر سجده کند.
نتیجه: ابلیس نباید در برابر آدم سجده کند.