37
قواعد کلامی (توحید)

رفته باشد، معذور باشد؛ زیرا در این صورت قیاس از اموری است که دین به آن تمام خواهد شد، پس برای اهل خلاف هر چه باشد محذوری نخواهد بود [در حالی‌که چنین نیست] و کار بنی اسرائیل همیشه معتدل و میانه بود [اشکالی در آن وجود نداشت] تا این‌که در میان آنها از فرزندان اسیران متولد شده و به رأی و قیاس عمل کردند و سنت پیامبران را رها کردند و در اثر آن هم خود گمراه شدند و هم دیگران را گمراه کردند.

در صدر حدیث از قیاس در مطلق دین نهی می‌شود، اما پس از آن، قیاس‌های ‌متکلمان نقد می‌شود و در ادامه، نخستین قیاس‌کننده ابلیس معرفی می‌شود. بر اساس این حدیث، ابلیس با مقایسه ماده بدن خود و حضرت آدم علیه السلام از دستور خداوند مبنی بر سجده او در برابر آدم سرباز زد. او این مقایسه را در قالب و صورت قیاس منطقی تنظیم کرد. قیاس و دلیل او را می‌توان به چند دلیل تحویل بُرد و تجزیه کرد:

دلیل اول:

- ماده بدن ابلیس از آتش است و ماده بدن آدم از گِل.

- آتش بهتر از گل است.

نتیجه: ماده بدن ابلیس بهتر از ماده بدن آدم است.

دلیل دوم:

- ماده بدن ابلیس بهتر از ماده بدن آدم است.

- ملاک برتری یک موجود بر دیگری ماده بدن آنهاست.

نتیجه: ابلیس برتر از آدم است.

دلیل سوم:

- ابلیس برتر از آدم است.

- موجود برتر نباید در برابر موجود پایین‌تر سجده کند.

نتیجه: ابلیس نباید در برابر آدم سجده کند.


قواعد کلامی (توحید)
36

«نهی از قیاس در خداشناسی»‌، «نهی از قیاس در نبوت» و «نهی از قیاس در امانت» تعلق گرفته‌اند و در ادامه، به نمونه‌هایی از این گروه‌ها اشاره می‌شود.

گروه اول: نهی از قیاس در مطلق عقاید

امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:

۰.لَا یَجُوزُ لِأَحَدٍ أَنْ یَقُولَ فِی دِینِ اللّه بِرَأْیِهِ أَوْ یَأْخُذَ فِیهِ بِقِیَاسِهِ وَیْحَ أَصْحَابِ الْکَلَامِ یَقُولُونَ هَذَا یَنْقَاسُ وَهَذَا لَا یَنْقَاسُ إِنَّ أَوَّلَ مَنْ قَاسَ إِبْلِیسُ لَعَنَهُ اللّه حِینَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ فَرَأَى فِی نَفْسِهِ وَقَالَ بِشِرْکِهِ إِنَّ النَّارَ أَعْظَمُ قَدْراً مِنَ الطِّینِ فَفَتَحَ لَهُ بِالْقِیَاسِ أَنْ لَا یَسْجُدَ الْأَعْظَمُ لِلْأَدْنَى فَلُعِنَ مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ وَصُیِّرَ شَیْطَاناً مَرِیداً وَلَوْ جَازَ الْقِیَاسُ لَکَانَ کُلُّ قَائِسٍ مُخْطِئٍ فِی سَعَةٍ إِذِ الْقِیَاسُ مِمَّا یَتِمُّ بِهِ الدِّینُ فَلَا حَرَجَ عَلَى اهل الْخِلَافِ کَأَنْ یَکُونَ وَأَنَّ أَمْرَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَمْ یَزَلْ مُعْتَدِلًا حَتَّى نَشَأَ فِیهِمْ الْمُوَلَّدُونَ مِنْ أَبْنَاءِ سَبَایَا الْأُمَمِ فَأَخَذُوا بِالرَّأْیِ وَالْقِیَاسِ وَتَرَکُوا سُنَنَ الْأَنْبِیَاءِ ص‌فَضَلُّوا وَأَضَلُّوا؛‏۱ برای هیچ کس جایز نیست که در دین خداوند به رأی خودش قائل شود و یا در آن قیاس کند، وای بر اهل کلام که می‌گویند این اندازه‌گیری (قابل پذیرش) است و آن نیست همانا نخستین کسی که قیاس کرد ابلیس (لَعَنَهُ اللّه) بود، زمانی که گفت من از حضرت آدم علیه السلام بهتر هستم مرا از آتش خلق کردی و او را از گِل. پس از رأی و گمان خود چنین کرد و از سرِ شِرک گفت: آتش از منزلت بزرگتر از گِل است پس به جهت قیاس این فکر ایجاد شد که اعظم و بزرگ‌تر هیچ‌گاه در مقابل پایین‌تر سجده نمی‌کند، پس به جهت همین کار مورد لعن واقع شد و شیطان رانده شده شد و اگر قیاس جایز بود، باید هر قیاس‌کننده‌ای که به خطا

1.. مغربى، دعائم الإسلام،‏‏ ج۲، ص۵۳۶-۵۳۷.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31339
صفحه از 223
پرینت  ارسال به