169
قواعد کلامی (توحید)

«خَلَقْتُ‏ الأدیمَ: قَدّرتَهُ؛۱ خلقت الادیم یعنی اندازه گرفتم چرم را».

در مصباح المنیر آمده است:

۰.أَصْلُ (الْخَلْقِ‏) التَّقْدِیرُ یُقَالُ (خَلَقْتُ‏) الْأَدِیمَ لِلسِّقَاءِ إِذَا قَدَّرْتَهُ لَه؛۲ اصل خلق به معنای تقدیر است گفته می‌شود «خلقت الادیم للسقاء زمانی که چرم را برای مشک اندازه‌گیری نمایی».

جوهری در صحاح می‌گوید:

۰.الخَلْقُ‏: التقدیرُ. یقال: خَلَقْتُ‏ الأدیمَ، إذا قَدَّرْتَهُ قبل القطع؛۳ خلق، یعنی تقدیر. خلقت الادیم زمانی گفته می‌شود که چرم را پیش از بریدن، اندازه بگیری.

ابن فارس معتقد است خَلق دو ریشه و معنای اصلی دارد: «أحدهما تقدیر الشى‏ء و الآخر مَلاسَة الشى‏ء؛۴ یکی از آنها اندازه‌گیری چیزی است و دیگری نرم کردن چیزی». بدین‌سان همه لغت‌شناسان تقدیر را معنای اصلی یا یکی از معانی اصلی واژه خلق می‌دانند، اما خلقت در لغت به معنای ایجاد چیزی بر اساس تقدیر استعمال شده است. ابن اثیر می‌گوید:

۰.فى أسماء اللّه تعالى‏ «الْخالِقُ» وهو الذى أوجد الأشیاء جمیعها بعد أن لم تکن موجودة. وأصل‏ الخَلْقِ‏ التّقدیر، فهو باعتبار تقدیر ما منه وجودها وباعتبار الإیجاد على وفق التقدیر خَالِقٌ؛‏۵ در میان اسماء الهی، اسم خالق وجود دارد و خالق کسی است که همه اشیاء را پس از آن که نبودند به هستی آورد و اصلِ خَلق همان تقدیر است، پس تقدیر به این اعتبار

1.. ف‍راه‍یدی‌، ک‍ت‍اب‌ال‍ع‍ی‍ن‌،‏‏ ج۴، ص۱۵۱.

2.. ‌ف‍ی‍وم‍ی‌، المصباح المنیر،‏‏ ج۲، ص۱۸۰.

3.. جوهری، الصحاح،‏‏ ج۴، ص۱۴۷۰.

4.. ‌ابن فارس، معجم مقاییس اللغة،‏‏ ج۲، ص۲۱۳.

5.. ابن اثير، النهاية‏‏،‏‏ ‏‏‏ج۲، ص۷۰؛ ابن منظور، لسان العرب‏،‏‏ ج۱۰، ص۸۵.


قواعد کلامی (توحید)
168

بر اساس‏ علم الهی از ذات خداوند صادر شده است و جهان، قدیم زمانی است. بر اساس‏ نظریه تجلّی، وجود، تنها خداست و ماسوی اللّه، موجود نیستند، بلکه تجلیات او هستند، مثل موج‌های ‌دریا نسبت به دریا.

آموزه خلقت را به این دلیل یک قاعده می‌دانیم که مانند قاعده فاعلیت، در تحلیل افعال الهی و نوع ارتباط خداوند و جهان نقش دارد؛ بلکه همان‌‌‌‌‌‌‌طور که در بحث از قواعد پیشین دیدیم، در اتخاذ موضع در مباحث خداشناسی و به‌ویژه مباحث وجودشناسی و معناشناسی اسماء و صفات الهی، مؤثر است.

در قرآن و احادیث، اوصاف بسیاری برای خداوند ذکر شده که دلالت بر این قاعده دارند. مهم‌ترینِ این اوصاف عبارت‌اند از: خالق، مبدأ، مبدع، مخترع، محدث، منشئ، فاطر و باری.

به دلیل تعدد این اوصاف، روال بحث درباره این قاعده، کمی متفاوت با دیگر قواعد است. در این‌جا نخست به معانی لغوی و اصطلاحی اوصاف ذکر شده می‌پردازیم و با روشن شدن معنای لغوی این اوصاف، دلالت این اوصاف بر قاعده نیز روشن می‌شود. البته، درباره این اوصاف روایاتی نیز وجود دارند که معنای لغوی و دلالت این اوصاف بر قاعده خلقت را مورد تأکید قرار می‌دهند که در ضمن بحث، به آنها نیز اشاره می‌شود. در ادامه، بر روایات صریح درباره «قاعده خلق لامن شیْ‏ء» تمرکز می‌کنیم و این روایات را دسته‌بندی شده ارائه می‌کنیم و پس از آن، مانند دیگر قواعد، بحث را پی می‌گیریم.

مفهوم‌شناسی

مفهوم خَلق

لغت پژوهان، معنای ریشه‌ای «خَلق» را تقدیر دانسته‌اند. نویسنده العین می‌گوید:

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31351
صفحه از 223
پرینت  ارسال به