۸ قاعده «خلق لا من شیْء»
در تاریخ تفکر و اندیشه، بحث از کیفیت آفرینش جهان، یا چگونگی ارتباط تکوینی میان خداوند و عالم، یکی از مباحث مهم و اختلاف برانگیز میان متفکران بوده است. در ادیان الهی، آموزه «خلق لا من شیْء»، یا «خلق از عدم»۱ برای حل این مسئله مطرح شده است و متکلمان ادیان مختلف تلاش کردهاند تا این آموزه را تفسیر و از آن دفاع کنند. در مقابل این آموزه، نظریههای گوناگونی در تبیین ارتباط خداوند و جهان مطرح شده است که مهمترین آنها دو نظریه صدور۲ و تجلی۳ هستند. بر اساس آموزه خلقت، خداوند با اراده و اختیار، جهانی را که هستی نداشت، آفرید.۴ بر اساس این آموزه، جهان، حادثِ زمانی است و خداوند در ازلیت، یگانه و بیهمتاست. بر پایه نظریه صدور، جهان، بدون واسطه اراده و تنها