147
قواعد کلامی (توحید)

ادله عقلی قاعده

ادله عقلی قاعده نفی صفات در احادیث نیز ذکر شده و در واقع، این احادیث درصدد اِرشاد به حکم عقل و اِثاره عقول‌اند.

۱. قاعده غیریّت صفت و موصوف

مهم‌ترین دلیل قاعده نفی صفت، قاعده غیریّت صفت و موصوف است‌‌؛ زیرا وقتی صفت غیر از موصوف باشد، اثبات صفت ملازم با تعدد است که در خداوند راه ندارد. در احادیث قاعده غیریت، به این دلیل تصریح شده است.

۲. محدودیت

در صورتی که صفت اثباتی برای خداوند وجود داشته باشد، محدودیت در ذات الهی رخ می‌دهد؛ زیرا هرچند فرض کنیم که همه حدود صفات را از بین ببریم که البته، این فرضی دست نایافتنی است، اما همان‌‌‌‌‌‌‌طور که از علامه طباطبایی در بحث از قاعده غیریّت نقل شد، حقیقت و کمال علم برای مثال، غیر از قدرت است و قدرت را در بر نمی‌گیرد. بنابراین‌‌، محدودیت، ذاتیِ هر صفت است و از آن جداشدنی نیست و اثبات وصف محدود به خدای نامحدود روا نیست.

در احادیث این‌گونه به این دلیل اشاره شده است: «عَظُمَ رَبُّنَا عَنِ الصِّفَةِ فَکَیْفَ یُوصَفُ بِمَحْدُودِیَّةٍ مَنْ لَا یُحد؛۱ پروردگار ما بزرگتر از وصف است، چگونه به محدودیت وصف شود آن‌که حدّى ندارد».

۳. مخلوق بودن

صفات ذاتی از مخلوقات انتزاع شده و از کمالی که توسط خداوند خلق شده

1.. كلينى،‏‏ الكافی‏،‏‏ ج۱، ص۱۰۰.


قواعد کلامی (توحید)
146

مطابق قاعده غیریّت صفت و موصوف، مفاهیم صفات غیر هم و غیر موصوف‌اند، در نتیجه، در واقعیت و مصداق نیز میان صفات و موصوف دوئیت وجود دارد. از این‌رو، اثبات صفت برای خداوند مستلزم تعدد است، حتی اگر قائلین به اثبات صفت برای خداوند چنین تعدّدی را قصد نکنند.

نفی صفتی مثل علم، به این معنا نیست که خداوند فاقد کمال است، بلکه برعکس، به معنای نفی نقص است؛ زیرا صفت اثباتی ذاتی به همان معنایی که درک می‌کنیم، مستلزم تعدد و مخلوقیت و احاطه بر ذات و دیگر نواقص است که در ادامه بحث و در بخش ادله عقلی بیان خواهد شد.

نفی صفتی مثل علم، به این معناست که خداوند برتر از علمی است که ما تصور می‌کنیم و آن را از مخلوقات انتزاع کرده‌ایم و علم خدا، همان ذات خداست که قابل تصور نیست. ممکن است اِشکال شود که اگر علم خداوند همان ذات اوست و ما درکی از آن نداریم، پس چرا صفت عالم را به خداوند نسبت می‌دهیم. در پاسخ باید گفت برای نسبت دادن صفتی به یک شخص لازم نیست علم تفصیلی به صفت داشته باشیم، بلکه علم اجمالی کافی است. برای مثال، وقتی افرادی صفت مهندس بودن را به شخصی نسبت می‌دهند، تصورات مختلفی از مهندسی دارند: یک نفر خودش مهندس است و علم مهندسی را کاملاً می‌شناسد. فرد دیگر تنها می‌داند که مهندس نقشه خانه را می‌کشد. حتی ممکن است کسی همین را هم نداند و مهندس را رئیس مجموعه کسانی بداند که مشغول ساختن ساختمان هستند و آنها به حرف او گوش می‌دهند. در مورد عالِم بودن خداوند هم لازم نیست که حتماً معنای ذاتی و اثباتیِ علم را بدانیم. بلکه همین اندازه کافی است که بدانیم جهل در ذات خداوند راه ندارد و چیزی بر او پوشیده نیست و خداوند کار عالمانه انجام می‌دهد. همان‌‌‌‌‌‌‌طور که متکلمان در اثبات صفت علم به دلیل«اِحکام» استدلال می‌کنند و از آفرینش مستحکم خدا، عالم بودن او را اثبات می‌کنند.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31229
صفحه از 223
پرینت  ارسال به