145
قواعد کلامی (توحید)

قاضی سعید قمی در شرح عبارت «ضَلَّ فِیهِ تَصَارِیفُ الصِّفَاتِ» می‌گوید: عقل، وهم و حس نمی‌تواند به درک خداوند نائل آید و اگر در این عبارت گفته شده است صفات، کثرت صفات به وحدت خداوند ضرری نمی‌زند؛ زیرا وقتی عقل، وهم و حس خداوند را درک نکند و به او نرسیده باشد، توصیفش به هیچ امری ممکن نخواهد بود و هر آنچه در عقل و وهم بیاید خداوند از آن اَجلّ و اعلی است. به همین جهت است که در روایت می‌فرماید زبان تعبیر در برابر آستان او درمانده است و چشم‌ها‌به او نرسیده خود را باخته‌اند و صفات گوناگون در او گم و سرنگون هستند و چنین نیست که مبادی این صفات عین ذات او باشند و یا غیر زوائد بر او، بلکه نهایت امری که در حق او ممکن است و بندگان می‌توانند بدان دست یابند سلب نقایض این صفات از خداوند است.۱

تحلیل قاعده

در تحلیل قاعده غیریّت صفت و موصوف، معنای صفت مورد بحث قرار گرفت و گفته شد که بحث غیریّت صفت و موصوف درباره صفت ذاتی اثباتی است که عقل مفهوم آن را از مخلوقات انتزاع می‌کند. مقصود از صفت در قاعده نفی صفت نیز همین معناست. به بیان دیگر، وقتی می‌گوییم صفت علم را باید از خداوند نفی کرد، منظور این نیست که نباید خداوند را با عالم بودن وصف کرد، بلکه مراد این است که علمی را که درک می‌کنیم و مفهومش را از مخلوقات انتزاع کرده‌ایم، نباید به خداوند نسبت داد. نسبت دادن مفهوم علم به خدا، به این معناست که مصداق این مفهوم در خداوند وجود دارد؛ خواه این مصداق زائد بر ذات خداوند باشد و خواه عین ذات خداوند باشد.

1.. قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق‏‏،‏‏ ‏‏‏ج۲، ص۲۱۱.


قواعد کلامی (توحید)
144

غَایَةَ لَهُ لَا تَقَعُ الْأَوْهَامُ لَهُ عَلَى صِفَةٍ وَلَا تُعْقَدُ الْقُلُوبُ مِنْهُ عَلَى کَیْفِیَّةٍ وَلَا تَنَالُهُ التَّجْزِئَةُ وَالتَّبْعِیضُ وَلَا تُحِیطُ بِهِ الْأَبْصَارُ وَالْقُلُوب؛‏۱ شهادت مى‏دهم معبودى جز اللّه نیست، یگانه‏اى است بى‏شریک. اولى است که چیزى پیش از او نبوده و آخرى است که او را اِنتهایى نیست. اندیشه‏ها به صفتی برای او نرسند، دل‌ها او را به کیفیتى تعیین و تحدید نکنند، تجزیه و تبعیض در حریمش راه ندارد و دیده‏ها و دل‌ها به او احاطه پیدا نکنند.

در این حدیث هم امکان دست‌یابی به صفت و کمال الهی که همان ذات خداست، نفی شده است.

محمد بن زید نقل می‌کند که به محضر امام رضا علیه السلام رسیدم و از حضرت درباره توحید ‌‌سؤال کردم و حضرت در مقام جواب چنین اِملاء فرمودند:

۰.الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ الْأَشْیَاءِ... لَا تَضْبِطُهُ الْعُقُولُ وَلَا تَبْلُغُهُ الْأَوْهَامُ وَلا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَلَا یُحِیطُ بِهِ مِقْدَارٌ عَجَزَتْ دُونَهُ الْعِبَارَةُ وَکَلَّتْ دُونَهُ الْأَبْصَارُ وَضَلَّ فِیهِ تَصَارِیفُ الصِّفَاتِ؛۲ حمد از آن خداوند است که خالق همه چیز است... خِرَدها او را در چنگ نیارند و اوهام به وى نرسند، دیده‏ها او را درک نکنند و در اندازه نگنجد، زبان تعبیر در برابر آستان او درمانده و دیده‏ها در فرود هستى او خود را ببازند، صفات گوناگون در حضرت او گم و سرنگونند.

بخشی از دعای ۳۲ صحیفه سجادیه، از جهت لفظ و مضمون مشابه همین روایت است. امام سجاد علیه السلام می‌فرماید:

۰.ضَلَّتْ فِیکَ الصِّفَاتُ، وَتَفَسَّخَتْ دُونَکَ النُّعُوتُ؛۳ در ساحت تو اوصاف گم شود و رشته هر نعمتى گسسته آید.

1.. شريف رضى، ‌نهج البلاغة، ص۱۱۵.

2.. كلينى،‏‏ الكافی‏،‏‏ ج۱، ص۱۰۵.

3.. امام سجاد علیه السلام، الصحيفة السجادية‏، ص۱۴۸.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31263
صفحه از 223
پرینت  ارسال به