143
قواعد کلامی (توحید)

خداوند را نمی‌توان به صفات ممکنات توصیف کرد.۱

اساساً مقصود از صفت در احادیثی که صفت مورد انکار قرار می‌گیرد و یا حکم به غیریّت آن با موصوف داده می‌شود، صفت ذاتی است نه صفت فعلی. همچنین همه صفات از مخلوق انتزاع می‌شوند و صفت غیر منتزع از مخلوق نداریم. بنابراین‌‌، لازم نیست احادیث نفی صفت را به صفات مخلوقات و صفات ذاتی مقیّد کنیم، بلکه خود صفت به معنای کمال ذاتی منتزع از مخلوقات است.

به اعتقاد قاضی سعید قمی، چون وصف از جمله کیفیات است و در موصوفش حالت پذیرش و قبول را لازم دارد، پس نباید خداوند را متصف به وصف دانست.۲

عبداللّه بن سنان از امام صادق علیه السلام نقل کرده است که:

۰.إِنَّ اللّه عَظِیمٌ رَفِیعٌ لَا یَقْدِرُ الْعِبَادُ عَلَى صِفَتِهِ وَلَا یَبْلُغُونَ کُنْهَ عَظَمَتِهِ لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَهُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ؛۳ خداوند بزرگ است و با رفعت بندگان توصیفش نتوانند و به حقیقت عظمتش‏ نرسند، بینایی‌ها او را درک نکنند و او بینایی‌ها را درک کند و او لطیف و آگاهست‏.

صفت در این‌جا به معنای مصدری است و مقصود این است که انسان‌ها‌نمی‌توانند ذات خداوند را توصیف کرده و با این توصیف، کمال و صفت ذاتی خداوند را دریابند، چون خداوند عظیم‌تر و رفیع‌تر از آن است که قوای بشری به او دست یابند. بنابراین‌‌، باید توصیفات بشری را که نتیجه‌‌اش بیان یک صفت و کمال درک شده است، نفی کرد.

امام علی علیه السلام در خطبه ۸۵ نهج البلاغه می‌فرماید:

۰.وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللّه وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ الْأَوَّلُ لَا شَیْ‏ءَ قَبْلَهُ وَالْآخِرُ لَا

1.. علامه مجلسی، مرآة العقول‏‏،‏‏ ‏‏‏ج۱، ص۳۵۲.

2.. قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق،‏‏ ‏‏‏ج۲، ص۲۲۴.

3.. كلينى،‏‏ الكافی‏،‏‏ ج۱، ص۱۰۳.


قواعد کلامی (توحید)
142

۷. امام علی علیه السلام در خطبه ۱۸۲ نهج البلاغه می‌فرماید:

۰.فَإِنَّمَا یُدْرَکُ بِالصِّفَاتِ ذَوُو الْهَیْئَاتِ وَالْأَدَوَاتِ وَمَنْ یَنْقَضِی إِذَا بَلَغَ أَمَدَ حَدِّهِ بِالْفَنَاءِ؛۱ آنانى را مى‏توان به صفات شناخت که داراى اَشکال و اعضا و مدّت و پایان و مرگ و نهایت‏اند.

در این خطبه تصریح شده که نمی‌توان خداوند را به صفات شناخت و او را متصف به صفات کرد‌‌؛ زیرا صفات از مخلوقات انتزاع شده و بر حد دلالت دارند.

۸. روایات نفی توصیف که مقصود نفی توصیف ذات خداست و شامل صفات سلبی و صفات فعلی نمی‌شود، بسیار زیادند و تنها در کتاب توحید شیخ صدوق می‌توان ده‌ها‌عبارت از احادیث در این باره یافت. همه این روایات با توضیحی که در تحلیل قاعده غیریّت گذشت، به نفی صفت برمی‌گردد و بر قاعده مورد بحث دلالت دارند. از این احادیث نیز به ذکر چند نمونه بسنده می‌کنیم. ‌‌سؤال و جواب محمد بن علی قاسانی با امام هادی علیه السلام چنین است:

۰.أَنَّ مَنْ قِبَلَنَا مِنْ مَوَالِیکَ قَدِ اخْتَلَفُوا فِی التَّوْحِیدِ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ جِسْمٌ وَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ صُورَةٌ فَکَتَبَ علیه السلام بِخَطِّهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یُحَدُّ وَلَا یُوصَفُ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ...؛۲ پیروان شما در این ولایت درباره توحید اختلاف نظر دارند، برخی گویند: او جسم است و برخی گویند صورت است. به خط خود نوشت: منزّه باد آن که نه حدّى دارد و نه وصف شود، نیست به مانند او چیزى.

علامه مجلسی در شرح عبارت «لایوصف» می‌فرماید: مقصود این است که نمی‌توان کنه ذات الهی را توصیف کرد و یا ممکن است مقصود این باشد که

1.. شريف رضى، ‌نهج البلاغة، ص۲۶۲.

2.. كلينى،‏‏ الكافی‏،‏‏ ج۱، ص۱۰۲.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31441
صفحه از 223
پرینت  ارسال به