نظر او باید جمله را «فلیست له صفة حتی تنال» در نظر گرفت و این جمله مانند همان ضرب المثل عربی «ولا یرى الضّب بها ینحجر؛ در آب مارمولکى نیست که خانه داشته باشد»، است. بنابراین، خداوند اصلاً صفتی ندارد تا قابل دسترسی باشد و اینگونه نیست که صفت تخصیص خورده باشد و مختص به صفات قابل دسترس باشد. در واقع، ملاصدرا میخواهد بگوید «تنال» جمله وصفی نیست.۱
۶. امام زین العابدین علیه السلام به ابو حمزه میفرماید:
۰.إِنَّ اللّه لَا یُوصَفُ بِمَحْدُودِیَّةٍ عَظُمَ رَبُّنَا عَنِ الصِّفَةِ فَکَیْفَ یُوصَفُ بِمَحْدُودِیَّةٍ مَنْ لَا یُحد؛۲ همانا خداوند به هیچ محدودیتى توصیف نشود، پروردگار ما بزرگتر از وصف است، چگونه به محدودیت وصف شود آنکه حدى ندارد.
در این حدیث برای رد توصیف خداوند به محدودیت، به محال بودن اصل صفت برای خداوند استدلال شده است. ظاهراً در اینجا مقصود از صفت، معنای مصدری آن، یعنی توصیف، است. مقصود این است که چون ذات خداوند توصیف عقلی ندارد، نتیجه توصیف را که محدودیت خداست، ندارد.
همان طورکه در تحلیل صفت در قاعده غیریّت گذشت و نیز با توجه به بحثی که در ادله عقلی نفی صفت خواهیم کرد، روشن است که صفت همیشه با محدودیت همراه است و به ناچار باید آن را از ذات الهی نفی کرد؛ چه این صفات را زائد بر ذات تصور کنیم و چه اینکه تصویر دیگری همچون عینیّت ذات و صفت را ارائه دهیم. البته، برخی متفکران این روایت را ناظر به نفی صفات زائد بر ذات دانستهاند.۳