برگشت این مطلب، بدین صورت است که [این صفات و مفاهیم محدود و انتزاعی توسط ذهن ما، با صفات کمالی و نامحدودِ حق تعالی فرق دارند؛ زیرا آنها عین هم و عین ذات حق تعالی هستند؛ بنابراین،] اثبات چیزی از صفات کمالی درباره خدای تعالی، دیگر صفات کمالیاش را نفی نمیکند. پس صفات حق تعالی همه با هم متحداند و همه آنها با ذات متحد هستند و برایشان حدی هم نیست. در عین حال، معنایش این نیست که در ساحت مقدسش چیز دیگری از کمالات جز آنچه ما فهمیده و ادراک کردهایم نیست، بلکه ممکن است چیزهایی باشد که ما نتوانیم آنها را حکایت کنیم و مفهومی که حاکی از آنها باشد در دست نداشته باشیم و دارای ادراکی که بتواند آن صفات کمالی را درک کند نباشیم. در این مورد، تأمل کن و دقت داشته باش.۱
اینکه چرا علامه از وجود اشکال در صفت ذاتی ایجابی، نفی صفت و تفسیر سلبی از صفات ذاتی و ایجابی را نتیجه نمیگیرد، نکتهای دارد که در تحلیل قاعده ذکر خواهد شد.
۵. امام صادق علیه السلام میفرماید:
۰.مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یَعْبُدُ الصِّفَةَ وَالْمَوْصُوفَ فَقَدْ أَبْطَلَ التَّوْحِیدَ لِأَنَّ الصِّفَةَ غَیْرُ الْمَوْصُوف؛۲ هر که صفت و موصوف را (با هم) پرستد، توحید را باطل کرده؛ زیرا صفت غیر از موصوف است.
در این حدیث غیریّت صفت و موصوف بهعنوان اصل مسلّم و بدیهی تلقی شده و