دارای اجزائی محتاج و حادث خواهد بود.
۲. هر که خداوند را توصیف کند، ذاتش را محدود کرده و بدان دست یافته است. پس او را مرکّب از جنس و فصل و در نتیجه حادث قلمداد کرده است.
۳. کسی که او را به صفات زائد بر ذات توصیف کند، ذاتش را محدود کرده است.۱
ملّامحمد امین استرآبادی در شرح این جمله میگوید: مقصود از وصف در اینجا همان صفت زائد برای خداوند بر شمردن است، همانگونه که لفظ «فاء تفریعیه» بر آن دلالت میکند؛ زیرا حد یعنی چیزی را از چیز دیگر متمایز ساختن.۲
ملاصدرا نیز معتقد است که مقصود از وصف همان زیادت صفات بر ذات است و در این صورت است که خداوند محدود شده است؛ زیرا هر صفتی که غیر ذات باشد در یکی از مقولات مندرج خواهد شد و در نتیجه برای آن حد خاص و ماهیتی مخصوص به خود خواهد داشت. او در تشریح این جمله میگوید:
۰.هر محدودی از دو چیز مرکب شده است و هر مرکبی معدود خواهد بود. از اینرو، خداوند صفت زائد بر ذات و ممتاز از آن ندارد. افزون بر این، وحدت هر شیْء محدودی وحدتِ عددی است و وحدت عددی موجب معدود بودن است در حالیکه خداوند از جمله معدودات نیست.۳
ملاصالح مازندرانی در شرح این جمله میگوید:
۰.کسی که خداوند را به یکی از صفات لائق مخلوقاتش و یا به صفات زائد بر ذاتش توصیف نماید او را محدود کرده است و یا مقصود این است که اگر کسی خداوند را این چنین توصیف نماید که خداوند برایش معلوم است و چنین گمان کند که ذاتش را یافته و به حقیقت آن احاطه پیدا کرده