111
قواعد کلامی (توحید)

به‌واسطه تشبیه ذاتش را شناخته که آن جناب را چون آفریدگان و مانند ایشان دانسته و نه او را توحید کرده و او را به یگانگى پرستش کرده کسى که به کنه و پایان او رسیده و نه حقیقتش را یافته کسى که او را تمثیل کرده و نه به او تصدیق کرده کسى که نهایتى را از برایش‏ قرار داده و نه جانب او را قصد کرده کسى که به سوى او اشاره کرده و نه او را آهنگ کرده کسى که او را مانند خلق دانسته و نه از برایش خوارى نموده کسى که او را مُبعَّض و پاره پاره قرار داده و نه او را خواسته کسى که او را توهم کرده است.

در این خطبه، در مقام استدلال برای اثبات نفی صفات، ابتدا مخلوق بودن صفت و موصوف ذکر می‌شود، آن‌گاه غیریّت صفت و موصوف مطرح می‌شود. از این دو استدلال، استدلال دوم به بحث ما مربوط است. در مورد استدلال اول می‌توان این توضیح را ارائه کرد که اساساً صفت و موصوف‌ها‌یی که ما می‌فهمیم، از مخلوقات انتزاع شده و از مخلوقات حکایت می‌کند، از این‌رو، بر اساس قاعده نفی کمال مخلوق از خالق، نمی‌توان این صفات را به خداوند نسبت داد.

علامه مجلسی در شرح این خطبه دو دلیل زیر را بیان می‌کنند:

۱. هر صفت و موصوفی به ناچار مخلوق خواهد بود؛ زیرا صفت در وجودش به موصوف نیازمند است تا قائم به او باشد. موصوف نیز در کمال و اتصاف به کمال نیازمند صفت است. هر نیازمند به غیر، ممکن الوجود است. پس صفت و موصوف ممکن الوجوداند و نیازمند به واجب الوجودی که نه صفت است و نه موصوف.

۲. صانع باید ازلاً و ابداً کامل باشد. پس اگر صفتی برای خداوند وجود داشته باشد به ناچار باید صفت مقارن با ذات و غیر منفک از آن باشد. از سوی دیگر از آن‌جا که قِدَم هر دو ممکن نیست (تعدد قُدما محال است)، پس باید هردو حادث باشند. در نتیجه، هیچ یک واجب الوجود نخواهند بود.۱

1.. علامه مجلسی، بحار الأنوار‏،‏‏ ج۴، ص۲۳۱.


قواعد کلامی (توحید)
110

هرچند این روایت مانند خطبه نقل شده از امام علی علیه السلام نیست که در صدر آن، جمله قابل بحثی وجود داشت، با وجود این، در تبیین مراد از این جمله نیز همان اقوال مختلف در شرح خطبه نهج البلاغه، وجود دارد.۱

۳. امام رضا علیه السلام در خطبه‌ای مشابه خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام که پس از ورود به مرو در نخستین خطبه خود برای مردم ایراد کردند، می‌فرمایند:

۰.أَوَّلُ عِبَادَةِ اللّه مَعْرِفَتُهُ وَأَصْلُ مَعْرِفَةِ اللّه تَوْحِیدُهُ وَنِظَامُ تَوْحِیدِ اللّه نَفْیُ الصِّفَاتِ عَنْهُ‏ لِشَهَادَةِ الْعُقُولِ أَنَّ کُلَّ صِفَةٍ وَمَوْصُوفٍ مَخْلُوقٌ‏ وَشَهَادَةِ کُلِّ مَخْلُوقٍ أَنَّ لَهُ خَالِقاً لَیْسَ بِصِفَةٍ وَلَا مَوْصُوفٍ وَشَهَادَةِ کُلِ‏ صِفَةٍ وَمَوْصُوفٍ بِالاقْتِرَانِ وَشَهَادَةِ الِاقْتِرَانِ بِالْحَدَثِ وَشَهَادَةِ الْحَدَثِ بِالامْتِنَاعِ مِنَ الْأَزَلِ الْمُمْتَنِعِ مِنَ الْحَدَثِ فَلَیْسَ اللّه عَرَفَ مَنْ عَرَفَ بِالتَّشْبِیهِ ذَاتَهُ وَلَا إِیَّاهُ وَحَّدَ مَنِ اکْتَنَهَهُ‏ وَلَا حَقِیقَتَهُ أَصَابَ مَنْ مَثَّلَهُ وَلَا بِهِ صَدَّقَ مَنْ نَهَّاهُ‏ وَلَا صَمَدَ صَمْدَهُ مَنْ أَشَارَ إِلَیْهِ‏ وَلَا إِیَّاهُ عَنَى مَنْ شَبَّهَهُ وَلَا لَهُ تَذَلَّلَ مَنْ بَعَّضَهُ وَلَا إِیَّاهُ أَرَادَ مَنْ تَوَهَّمَه؛۲ نخستین عبادت و بندگى خداى تعالى معرفت و شناخت اوست و بنیاد معرفت خداوند توحید و اقرار به یگانگى اوست و رشته توحیدش نفی صفات از اوست. به گواهى دادن عقل‌ها که هر صفت و موصوفى آفریده شده‏اند و گواهى دادن هر آفریده شده که او را آفریننده هست که هیچ یک از صفت و موصوف نیست و شهادت هر صفت و موصوفى به اقتران و وابستگى به چیزى دیگر و شهادت اقتران به حدوث که از سر نو پیدا شده و شهادت حدوث به امتناع و باز ایستادن از ازل و همیشگى که از حدوث اِبا و امتناع دارد پس نه خداوند را شناخته آن‌که

1.. نک: قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق‏‏،‏‏ ‏‏‏ج۱، ص۱۱۶؛ ملاصدرا، شرح اصول الكافی‏‏،‏‏ ‏‏ج۴، ص۱۰۰.

2.. ‌‌‌‌‌‌شیخ صدوق، التوحيد‏، ص۳۴؛ ابن شعبه حرّانی، تحف العقول‏، ص۶۱؛ طبرسى،‏‏ الإحتجاج،‏‏ ج۲، ص۳۹۸؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار‏،‏‏ ج۵۴، ص۴۳.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31563
صفحه از 223
پرینت  ارسال به