105
قواعد کلامی (توحید)

نفی صفات می‌رسیم این است که هر صفتی غیر از موصوف است. بنابراین‌‌، اگر اخلاص اعتقادی داشته باشیم و تنها به خداوند واحد و یگانه معتقد باشیم، باید صفات را نفی کنیم. بدین‌سان در این خطبه، از قاعده غیریّت صفت و موصوف، آموزه نفی صفات از خداوند نتیجه گرفته می‌شود و این قاعده، به‌عنوان یک قاعده عقلی و بدیهی و مسلّم، لحاظ شده است.

گروهی از مفسرانِ این خطبه، مطابق ظاهر جمله «لشهادة کل صفة»، هر نوع صفت را مقصود حضرت دانسته‌اند. به اعتقاد قاضی سعید قمی، مطابق این خطبه باید هر‌گونه صفتی - اعم از زائد بر ذات یا عین ذات - را از خداوند نفی کرد و اگر در روایاتی صفتی بر خداوند ثابت شده است به معنای نفی نقیض آن از ذات الهی است. برای مثال، اگر در روایتی برای خداوند علم ثابت شده است در واقع، نفی نقیض آن یعنی جهل از خداوند مدّ نظر است. به اعتقاد او، از مجموع روایات دال بر نفی صفات از خداوند، نظریه نیابت ذات از صفات استنباط می‌شود و مواردی که صفتی برای خداوند اثبات شده، نفی نقیض آنها از ذات خداوند مقصود است.۱

ابن میثم بحرانی نیز طبق این خطبه به نفی صفات به دلیل غیریّت صفت و موصوف قائل است و بر این باور است که روایات مثبتِ صفت برای خداوند، صفات اعتباری را ثابت می‌کنند و با این خطبه تعارض و تنافی ندارند؛ زیرا اثبات صفات اعتباری برای خداوند موجب تعدد و تکثر در ذات الهی نیست.۲

مخالفان نفی صفت از خداوند مقصود از صفت در خطبه پیش‌گفته را صفت زاید بر ذات دانسته‌اند، نه هر صفتی. این گروه در توجیه این تأویل که خلاف ظاهر خطبه است، به صدر خطبه استناد می‌کنند که امام علی علیه السلام می‌فرماید: «الَّذِی لَیْسَ

1.. قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق‏،‏‏ ج۲، ص۴۶۶.

2.. ابن میثم بحرانی، ‌شرح نهج البلاغه،‏‏ ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴.


قواعد کلامی (توحید)
104

این مطالب نیاز به توضیح دارد که پس از ذکر احادیث، به تبیین و توضیح آن خواهیم پرداخت.

ادله نقلی قاعده

مهم‌ترین احادیث قاعده غیریّت عبارت‌اند از:

۱. امام علی علیه السلام در خطبه نخست نهج البلاغه می‌فرمایند:

۰.أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ وَکَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِیقُ بِهِ وَکَمَالُ التَّصْدِیقِ بِهِ تَوْحِیدُهُ وَکَمَالُ تَوْحِیدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَکَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفَاتِ عَنْهُ، لِشَهَادَةِ کُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَیْرُ الْمَوْصُوفِ وَشَهَادَةِ کُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَیْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللّه سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَمَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَمَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَمَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ؛۱ آغاز دین شناخت اوست و کمال شناختش باور کردن او و نهایت از باور کردنش یگانه دانستن او و غایت یگانه دانستنش اخلاص به او و حدّ اعلاى اخلاص به او نفى صفات از اوست؛ زیرا هر صفتى خود گواهی می‌دهد که غیر موصوف است و هر موصوفى شاهد است بر این‌که غیر صفت است. پس هر کس خداى سبحان را با صفتى وصف کند او را با قرینى پیوند داده و هر که او را با قرینى پیوند دهد دوتایش انگاشته و هر که دوتایش انگارد، داراى اجزایش دانسته و هر که او را داراى اجزاء بداند حقیقت او را نفهمیده‏ است.

مطابق این خطبه، از معرفت خداوند به تصدیق او و از تصدیق او به توحید و از توحید به اخلاص و از اخلاص به نفی صفات می‌رسیم. دلیل این‌که از اِخلاص به

1.. شريف رضى، ‌نهج البلاغة، ص۳۹.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31312
صفحه از 223
پرینت  ارسال به