101
قواعد کلامی (توحید)

مقابل آن، یعنی فاقد الشیْ‏ء... رد خواهد شد.

۲. نفی قاعده سنخیّت

سخنیت میان علت و معلول یکی از قواعدی است که در خداشناسی فلسفی نقش ویژه‌ای دارد. ملاهادی سبزواری در این زمینه می‌گوید: «سنخیّت مثل سنخیّت شیْ‏ء و سایه او از جمله شرایط علیّت و معلولیت است».۱

فیض کاشانی درباره لزوم سخنیت میان علت و معلول می‌گوید:

۰.از جهتى این امر نیز مسلّم است که جاعل بالذات مفیض وجود معلول خود است و ترتّب هر معلول بر علت خود توقف دارد بر وجود مناسبت و سنخیّتى که به آن جهت معلول خاص از علت خود صادر شود و اگر این مناسبت نباشد لازم آید صدور کل شیْ‏ء عن کل شیْ‏ء.‏۲

همان‌گونه که می‌بینیم قاعده سنخیّت نیز فرع نظریه صدور است. بر اساس این نظریه، باید میان علت و معلول سنخیّت باشد و گرنه اِشکال «صدور کل شیْ‏ء عن کل شیْ‏ء» پیش می‌آید. در صورتی که اگر آموزه «خلق لامن شیْ‏ء» و «فاعلیت بالاراده» و قاعده «نفی کمالات مخلوق از خالق» را بپذیریم، باید نفی کمالات مخلوق در خالق را نتیجه بگیریم و اِشکال صدور کل شیْ‏ء هم پیش نمی‌آید چون اراده تعیین‌کننده است و اراده خالق به هر چیزی تعلق بگیرد، همان خواهد شد و تصادفی در کار نخواهد بود.۳

1.. «أن السنخية كسنخية الشي‏ء والفي‏ء من شرائط العلية والمعلولية» (ملاهادی سبزوارى‏، شرح المنظومة‏،‏‏ ج۲، ص۸۳).

2.. فيض كاشانى‏، اصول المعارف‏، ص۲۱۸.

3.. یکی دیگر از آثار قاعدۀ مورد بحث، ردّ قاعدۀ «امکان اشرف» است که به جهت اختصار از طرح وتوضیح آن خودداری کردیم.


قواعد کلامی (توحید)
100

حال، اگر برخی صفات مخلوقات ممکن باشد که در خداوند یافت شود، دیگر صفات مخلوقات، مانند ترکیب ذات از اجزا و حدوث، نیز ممکن خواهد بود در او موجود شود. عبارت «وَلَتَجَزَّأَ کُنْهُهُ وَلَامْتَنَعَ مِنَ الْأَزَلِ مَعْنَاهُ» و عبارت «وَلَوْ حُدَّ لَهُ وَرَاءٌ إِذاً حُدَّ لَهُ أَمَامٌ وَلَوِ الْتُمِسَ لَهُ التَّمَامُ إِذاً لَزِمَهُ النُّقْصَانُ کَیْفَ یَسْتَحِقُّ الْأَزَلَ مَنْ لَا یَمْتَنِعُ مِنَ الْحَدَثِ» در حدیث دوم به همین مطلب اشاره دارد.

آثار و لوازم قاعده

۱. نفی قاعده «فاقد شیْ‏ء معطی شیْ‏ء نمی‌شود»

یکی از قواعد پرکاربرد در فلسفه‌‌، قاعده «معطی الشیْ‏ء لا یکون فاقداً له» است که برخی آن را بدیهی دانسته‌اند. برای مثال، ملاهادی سبزواری در اثبات این‌که خداوند جمیع مراتب وجودی معلولات خود را به‌صورت جمعی داراست، می‌گوید: او، فیّاض کلّ وجودات است و معطى کلّ کمالات است... «و فیّاض الکمال و واهب الکمال لیس فاقداً له» و معطى کمال، باید داراى آن کمال باشد و این مقدمه بدیهى است و بسیارى از علما، مدعى بداهت آن هستند.۱

البته، این قاعده فلسفی لازمه نظریه صدور است و اگر چنین فرض کنیم که جهان از ذات الهی صادر شده است، باید قاعده فاقد الشیْ‏ء... را بدیهی بدانیم؛ زیرا از کوزه همان تراود که در اوست. اما اگر به‌جای نظریه صدور آموزه «خلق لا من شیْ‏ء» را بپذیریم، همان‌‌‌‌‌‌‌گونه که در بحث از «قاعده خلق لامن شیْ‏ء» بحث خواهد شد، نه‌تنها قاعده «فاقد الشیْ‏ء...» بدیهی نیست، بلکه دلیلی بر درستی آن نداریم. با اثبات قاعده نفی کمالات مخلوق در خالق، قاعده

1..‏‏ ملاهادی سبزوارى‏، ‌اسرار الحكم‏، ص۱۱۱-۱۱۲؛ همچنین، نک: ملاهادی سبزواری، التعلیقات على الشواهد الربوبیة ، ص۶۰۴.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31272
صفحه از 223
پرینت  ارسال به