197
قواعد کلامی (توحید)

از کجا آمده؟ اگر چیزى که در جهان از او به وجود آمده، زنده بود یا زندگى چگونه به وجود آمده اگر او مرده بود و نمى‏تواند از مرده و زنده‏اى که پیوسته بوده‏اند، به وجود آمده باشد؛ زیرا زنده که پیوسته زنده باشد از او مرگ به وجود نمى‏آید و نمى‏تواند مرده در حال مردگى قدیم و ازلى باشد؛ زیرا مرده را قدرت و بقایى نیست. گفت پس از کجا قائل شده‏اند که اشیاء ازلى و قدیم‌اند؟ فرمود این عقیده را کسانى دارند که منکر آفریننده جهان هستند و پیامبران و دستوراتى که آورده‏اند تکذیب مى‏کنند و کتاب‌هاى آسمانى را داستان‏سرایى نامیده‏اند و مرامى مطابق ذوق و علاقه خویش تراشیده‏اند.

ادله عقلی قاعده

۱. لوازم فاسد خلق من شیْ‏ء

قدم ما سوی اللّه، تسلسل و انقلاب در ذات واجب الوجود؛ اگر خلقت اولیه خدا، خلقت من شیْ‏ء باشد، آن شیْ‏ء از دو حال خارج نیست: یا آن شیْ‏ء غیر خداست یا خود خداوند است. در صورت نخست، آن شیْ‏ء غیر خدا، یا قدیم خواهد بود یا حادث. صورت نخست با یگانگی خداوند ناسازگار است؛ زیرا یک موجودِ قدیم غیر محتاج به خداوند و در عَرض خداوند را فرض می‌گیرد و در صورت دوم، پرسیده می‌شود که این موجود حادث از چه چیز خلق شده است و اگر گفته شود از حادث دیگر، تسلسل رخ می‌دهد، مگر این‌که در نهایت، از موجود قدیم ساخته شده باشد که صورت نخست خواهد بود که اشکالش گذشت. و اگر این شیْ‏ء، خداوند باشد و خداوند ماده ممکنات باشد، انقلاب در ذات واجب الوجود پیش می‌آید، زیرا ماده ممکنات بودن، مستلزم امکان است. به این برهان، در سه روایت نخست دسته چهارم روایات مربوط به «قاعده خلق لا من شیْ‏ء» اشاره شده است.


قواعد کلامی (توحید)
196

۲. توجیه‌ناپذیری کثرت و تنوع اشیاء: امام صادق علیه السلام در پاسخ به این پرسش زندیق که «اشیاء از چه خلق شده‌اند؟» فرمود:

۰.لَا مِنْ شَیْ‏ءٍ. فَقَالَ فَکَیْفَ یَجِی‏ءُ مِنْ لَا شَیْ‏ءٍ شَیْ‏ءٌ قَالَ علیه السلام إِنَّ الْأَشْیَاءَ لَا تَخْلُو أَنْ تَکُونَ خُلِقَتْ مِنْ شَیْ‏ءٍ أَوْ مِنْ غَیْرِ شَیْ‏ءٍ فَإِنْ کَانَتْ خُلِقَتْ مِنْ شَیْ‏ءٍ کَانَ مَعَهُ فَإِنَّ ذَلِکَ الشَّیْ‏ءَ قَدِیمٌ وَالْقَدِیمُ لَا یَکُونُ حَدِیثاً وَلَا یَفْنَى وَلَا یَتَغَیَّرُ وَلَا یَخْلُو ذَلِکَ الشَّیْ‏ءُ مِنْ أَنْ یَکُونَ جَوْهَراً وَاحِداً وَلَوْناً وَاحِداً فَمِنْ أَیْنَ جَاءَتْ هَذِهِ الْأَلْوَانُ الْمُخْتَلِفَةُ وَالْجَوَاهِرُ الْکَثِیرَةُ الْمَوْجُودَةُ فِی هَذَا الْعَالَمِ مِنْ ضُرُوبٍ شَتَّى وَمِنْ أَیْنَ جَاءَ الْمَوْتُ إِنْ کَانَ الشَّیْ‏ءُ الَّذِی أُنْشِئَتْ مِنْهُ الْأَشْیَاءُ حَیّاً أَوْ مِنْ أَیْنَ جَاءَتِ الْحَیَاةُ إِنْ کَانَ ذَلِکَ الشَّیْ‏ءُ مَیِّتاً وَلَا یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ مِنْ حَیٍّ وَمَیِّتٍ قَدِیمَیْنِ لَمْ یَزَالَا لِأَنَّ الْحَیَّ لَا یَجِی‏ءُ مِنْهُ مَیِّتٌ وَهُوَ لَمْ یَزَلْ حَیّاً وَلَا یَجُوزُ أَیْضاً أَنْ یَکُونَ الْمَیِّتُ قَدِیماً لَمْ یَزَلْ بِمَا هُوَ بِهِ مِنَ الْمَوْتِ لِأَنَّ الْمَیِّتَ لَا قُدْرَةَ لَهُ وَلَا بَقَاءَ قَالَ فَمِنْ أَیْنَ قَالُوا إِنَّ الْأَشْیَاءَ أَزَلِیَّةٌ قَالَ هَذِهِ مَقَالَةُ قَوْمٍ جَحَدُوا مُدَبِّرَ الْأَشْیَاءِ فَکَذَّبُوا الرُّسُلَ وَمَقَالَتَهُمْ وَالْأَنْبِیَاءَ وَمَا أَنْبَئُوا عَنْهُ وَسَمَّوْا کُتُبَهُمْ أَسَاطِیرَ الْأَوَّلِینَ وَوَضَعُوا لِأَنْفُسِهِمْ دِیناً بِآرَائِهِمْ وَاسْتِحْسَانِهِمْ؛۱ [پس آن مرد منکر گفت: جهان از چه چیز آفریده شده است؟ فرمود:] نه از چیز قبلی. گفت چگونه چیزی از هیچ به وجود مى‏آید؟ فرمود: اشیاء از این دو صورت خارج نیستند یا از چیزى آفریده شده‌اند یا از هیچ. اگر از چیزى باشد باید آن چیز با خداوند وجود داشته باشد و قدیم باشد. قدیم هرگز پدیده و حادث نمى‏شود و بر او تغییر و فنا عارض نمى‏شود و آن چیز یا باید یک ماده واحد و یک رنگ تنها باشد. این رنگ‌هاى مختلف و عناصر بسیار موجود در جهان از کجا پیدا شده؟ مرگ

1.. علامه مجلسی، بحارالأنوار‏،‏‏ ج۱۰، ص۱۶۶.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31462
صفحه از 223
پرینت  ارسال به