حکایت میکند. از اینرو، اثبات صفات مخلوقات برای خدا، مستلزم سرایت مخلوقیت و امکان به ذات خداست که با ذات خالق و واجب الوجود نمیسازد. البته، در تبیین این دلیل میتوان از دو دلیل پیشین نیز بهره گرفت که بر اساس آنها اثبات صفت برای ذات الهی مستلزم تعدد و محدودیت است و این دو از ویژگیهای مخلوقاتاند. در روایات به شکل زیر به این دلیل اشاره شده است:
۰.نِظَامُ تَوْحِیدِهِ نَفْیُ الصِّفَاتِ عَنْهُ جَلَّ أَنْ تَحُلَّهُ الصِّفَاتُ بِشَهَادَةِ الْعُقُولِ أَنَّ کُلَّ مَنْ حَلَّتْهُ الصِّفَاتُ فَهُوَ مَصْنُوع؛۱ نظام و استوارى توحید بر نفى صفات از او متوقف است. منزّه است خداوند که صفات در او حلول کند؛ زیرا به حکم عقل هر که در او صفاتى حلول کند مخلوق و مصنوع است.
۴. تشبیه
اگر صفاتی را که از مخلوقات انتزاع کردهایم و مخلوقات متصف به این صفاتاند به خداوند نسبت دهیم، خداوند را شبیه مخلوقات دانستهایم؛ زیرا تشبیه چیزی به چیز دیگر به این معناست که امری وجودی در هر دو یافت شود. این دلیل را میتوان بر اساس سه دلیل پیشین نیز تبیین کرد. بر اساس دلایل پیشین، اثبات صفت برای خداوند مستلزم تعدد، محدودیت و مخلوقیت است. بنابراین، با اثبات صفت، از این سه جهت خداوند شبیه مخلوقات خواهد شد و تشبیه نیز با توحید و بسیاری از اصول و مسلّمات عقلی در تعارض است.
آثار و لوازم قاعده
مهمترین آثار قاعده نفی صفات عبارتاند از: