دلالت دارد، ولی در اینکه آیا صفت عین ذات الهی است و یا ذات قائم مقام صفات است و یا اینکه این صفات اموری اعتباری هستند، نص و دلالتی ندارد؛ هرچند از میان این سه احتمال میتوان گفت روایات در دو احتمال نخست (عینیّت ذات و صفت و نیابت ذات از صفت) ظهور دارند، نه در احتمال سوم (اعتباری بودن صفات).۱
ولی قاضی سعید قمی - برخلاف علامه مجلسی - معتقد است که این روایت، افزون بر اینکه زیادت صفات بر ذات را باطل میشمارد، عینیّت ذات و صفات را نیز رد میکند. او میگوید:
۰.این خبر کمر ملحدان در اسماء و صفات را میشکند، اما در مورد اشاعره که امر واضح است؛ چون آنها میگویند خداوند عالم به علم زائد بر ذات و خارج از ذات میدانند، اما نسبت به عینیّت ذات و صفات بدین معنا که خداوند عالم به علمی است که این علم عین ذاتش است باید گفت: خبر مطلق است و مقید نشده است به علمی که غیرش باشد. افزون بر این، همان مفسده تعدد آلهه در اینجا نیز جاری است؛ زیرا این صفات جملگی مفاهیم ثبوتی هستند، پس این مفاهیم باید در ضمن افرادشان - ولو به نحو عینیّت - وجود داشته باشند که مستلزم تعدد قدماست.۲
سؤال و جواب محمد بن مسلم با امام باقر علیه السلام چنین است:
۰.جُعِلتُ فِداکَ یَزعُمُ قَومٌ مِن اهل العِراقِ أَنَّهُ یَسمَعُ بِغَیرِ الَّذی یُبصِرُ، ویُبصِرُ بِغَیرِ الَّذی یَسمَعُ! قالَ: فَقالَ: کَذَبوا وأَلحَدوا وشَبَّهوا؛ تَعالَى اللّه عَن ذلِکَ، إِنَّهُ سَمیعٌ بَصیرٌ، یَسمَعُ بِما یُبصِرُ، ویُبصِرُ بِما یَسمَعُ قالَ: قُلتُ: یَزعُمونَ أَنَّهُ بَصیرٌ عَلى ما یَعقِلونَهُ قالَ: فَقالَ: تَعالَىاللّه! إِنَّما یُعقَلُ ما کانَ بِصِفَةِ