115
قواعد کلامی (توحید)

است، حد ذهنی برای خداوند مشخص کرده است؛ چون یک حقیقت زمانی برای ما معلوم می‌شود و عقل به آن احاطه یافته و بدان اشاره می‌کند که مرکّب باشد و هر مرکبی محدود خواهد شد و در نتیجه به شمارش درآمده و یکی از معدودات به حساب می‌آید.۱

قاضی سعید قمی تصریح می‌کند که این روایت تنها صفات زائد بر ذات را نفی نمی‌کند، بلکه عمومیت دارد و هر نوع صفتی چه زائد بر ذات چه عین ذات را در بر می‌گیرد. او معتقد است صفت خودش محدود ساختن است و در آن معنای احاطه گنجانده شده است؛ زیرا وقتی گفته می‌شود ذات متصف به این صفات است، پس حکم شده است به وجود ذات و صفات. در نتیجه، محدودیت رخ داده است؛ زیرا صفات پس از ذات ثابت شده‌اند و گویا چنین گفته شده است که ذات منتهی به این صفات است پس این صفات حدود این ذات است در نتیجه محدود گشته و از جمله معدودات خواهد شد، فرقی نمی‌کند که رابطه میان صفات و ذات را اتحاد مصداقی بدانیم یا اتحاد حقیقت آنها و یا این‌که ذات فرد حقیقی این مفهومات متغایر باشد.۲

علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، در توضیح خطبه اول نهج البلاغه، از طریق محدودیت صفات، تعدد صفات و دوئیت ذات و صفات را نتیجه می‌گیرد. او معتقد است ذات صفت و آنچه ما از کمالات خداوند تصور می‌کنیم محدود است و ما نمی‌توانیم حد را از صفت جدا کنیم؛ زیرا بر فرض دیگر حدود را از صفت علم و قدرت جدا کنیم، اما این‌که صفت علم محدود به قدرت است و شامل قدرت نمی‌شود و بالعکس قابل علاج نیست. او می‌گوید:

۰.وقتى معرفت آدمى نسبت به خداوند به این پایه رسید و خداى تعالى

1.. مازندرانى‏، شرح أصول الكافی‏‏،‏‏ ‏‏ج۴، ص۲۵۳-۲۵۴.

2.. قاضی سعید قمی، شرح توحید الصدوق‏‏،‏‏ ‏‏‏ج۱، ص۲۹۹.


قواعد کلامی (توحید)
114

دارای اجزائی محتاج و حادث خواهد بود.

۲. هر که خداوند را توصیف کند، ذاتش را محدود کرده و بدان دست یافته است. پس او را مرکّب از جنس و فصل و در نتیجه حادث قلمداد کرده است.

۳. کسی که او را به صفات زائد بر ذات توصیف کند، ذاتش را محدود کرده است.۱

ملّامحمد امین استرآبادی در شرح این جمله می‌گوید: مقصود از وصف در این‌جا همان صفت زائد برای خداوند بر شمردن است، همان‌‌‌‌‌‌‌گونه که لفظ «فاء تفریعیه» بر آن دلالت می‌کند؛ زیرا حد یعنی چیزی را از چیز دیگر متمایز ساختن.۲

ملاصدرا نیز معتقد است که مقصود از وصف همان زیادت صفات بر ذات است و در این صورت است که خداوند محدود شده است؛ زیرا هر صفتی که غیر ذات باشد در یکی از مقولات مندرج خواهد شد و در نتیجه برای آن حد خاص و ماهیتی مخصوص به خود خواهد داشت. او در تشریح این جمله می‌گوید:

۰.هر محدودی از دو چیز مرکب شده است و هر مرکبی معدود خواهد بود. از این‌رو، خداوند صفت زائد بر ذات و ممتاز از آن ندارد. افزون بر این‌، وحدت هر شیْ‏ء محدودی وحدتِ عددی است و وحدت عددی موجب معدود بودن است در حالی‌که خداوند از جمله معدودات نیست.۳

ملاصالح مازندرانی در شرح این جمله می‌گوید:

۰.کسی که خداوند را به یکی از صفات لائق مخلوقاتش و یا به صفات زائد بر ذاتش توصیف نماید او را محدود کرده است و یا مقصود این است که اگر کسی خداوند را این چنین توصیف نماید که خداوند برایش معلوم است و چنین گمان کند که ذاتش را یافته و به حقیقت آن احاطه پیدا کرده

1.. علامه مجلسی، مرآة العقول‏‏،‏‏ ‏‏‏ج۲، ص۱۰۲-۱۰۳.

2.. استرآبادى‏، الحاشية‏‏،‏‏ ‏ص ۱۲۵.

3.. ملاصدرا، شرح أصول الكافی‏‏،‏‏ ‏‏ج۴، ص۸۹-۹۰.

  • نام منبع :
    قواعد کلامی (توحید)
    سایر پدیدآورندگان :
    رضا برنجکار و مهدی نصرتیان اهور
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1396
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 31549
صفحه از 223
پرینت  ارسال به