به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه قرآن و حدیث، سومین شماره از فصلنامه علمی ـ پژوهشی "اخلاق پژوهی" به صاحب امتیازی پژوهشگاه قرآن و حدیث و سردبیری حجت الاسلام دکتر هادی صادقی از سوی پژوهشکده اخلاق و روان شناسی اسلامی منتشر شد.
نشریه اخلاقپژوهی که به همت جمعی از اخلاقپژوهان و با حمایت پژوهشکده اخلاق و روانشناسی اسلامی منتشر میشود، پنجرهای گشوده به افق بحثهای چالشبرانگیز حوزه اخلاق است و بر آن است تا آوردگاه آرا و انظار اندیشمندان و فرهیختگان نواندیش و نظریهپرداز باشد و در همین راستا، پذیرای آثار پژوهشگران و اساتید حوزوی و دانشگاهی است.
در این شماره از فصلنامه اخلاق پژوهی می خوانید:
- قلمرو معرفتی اخلاق تفسیر / احد فرامرز قراملکی،سیدهدایت جلیلی، محمدهادی امین ناجی، هاجرخاتون قدمی جویباری
- همدلی به مثابه "دلیلی برای دگرخواهی" و نسبت آن با اخلاق، از دیدگاه دنیل بتسون / زینب عباسی، محسن جوادی
- چیستی و چرایی اخلاق مدیریت / محمدتقی اسلامی
- وجودشناسی دلایلِ انگیزشی عمل / سیدمحسن اسلامی، محمد سعیدیمهر
- تحلیل کُد اخلاقیِ "محبت" در آئین کاتولیک / سیداکبر حسینی قلعهبهمن
- غایت در فلسفه اخلاق؛ منظری قرآنی / وحید پاشایی
چکیده مقالات
۱. قلمرو معرفتی اخلاق تفسیر
مسئلۀ پژوهش حاضر، ترسیم قلمرو معرفتی اخلاق تفسیر است. اخلاق تفسیر شامل کدام حوزههای معرفتی میشود؟ «اخلاق باور»، «اخلاق پژوهش» و «اخلاق علم» ساحتهایی هستند که زیر چتر آموزههای اخلاقی و قلمرو دانشِ اخلاق کاربردی بالیدهاند. «اخلاق تفسیر» نیز بخشی از اخلاق کاربردی است که بر اصول و ضوابط اخلاقیِ فرایند تفسیر تمرکز دارد. کنش «تفسیر» میتواند بهمثابه عمل متعاقب باور تفسیریِ مفسّر ملتقای «اخلاق باور» باشد و از جهتی بهمثابه فرایندی مسئلهمحور و دارای روش و چارچوب نظری با «اخلاق پژوهش» پیوند داشته باشد و نیز به منزلۀ یک رشتۀ علمی با «اخلاق علم» در ارتباط باشد؛ به اینمعنا که گاهی مراد از تفسیر، مدلّلنمودن باورهای مفسّر است، گاه تفسیر در مقام پژوهش قرار میگیرد و گاه در مقام علم.«اخلاق تفسیر» میتواند با هر کدام از این ساحتها، فضای کاربرد مشابهی داشته باشد. بنابراین، فرضیۀ این تحقیق این است که بر اساس تلقیهای گوناگون از دانش «تفسیر»، مقولۀ «اخلاق تفسیر» میتواند در ذیل «اخلاق باور»، «اخلاق پژوهش» و «اخلاق علم» قرار گیرد. نسبت اخلاق تفسیر به هر کدام از این دانشها مقتضی و مستلزم پیشفرضهایی است که این پژوهش عهدهدار تبیین آنهاست.
۲. همدلی به مثابه «دلیلی برای دگرخواهی»و نسبت آن با اخلاق، از دیدگاه دنیل بتسون
بررسی و شناخت کُنشهای رفتاری در سدههای اخیر همواره موضوع بحث اندیشمندان مختلف بوده است و اینکه چرا انسانها به دیگران اهمیت میدهند و به دستگیری از دیگران روی میآورند؛ مایه و منشاء طرح این پرسش شده است که انگیزه و هدف نهایی اینگونه رفتارها چیست؟ در این میان، خودگرایان انگیزه تمامی رفتارهای خیرخواهانۀ انسان را کسب منفعت شخصی میپندارند و در مقابل، دیگرخواهان/ دیگرگرایان بر این باوراند که انسان قادر به انجام کارهایی است که هدف نهایی آن تأمین آسایش و رفاه دیگری است. در دهههای اخیر، دنیل بتسون روانشناس دیگرگرای معاصر با تاکید و تمرکز بر ویژگی همدلی و رفتارهای خیرخواهانهٔ انسانها، ضمن به چالش کشیدن ادعاهای خودگرایان، از نوعی دگرخواهی روانشناختی حمایت کرده است. بنا به ادعا و اذعان او، احساس نگرانی همدلانه برای دیگری، به ایجاد یک انگیزهٔ دگرخواهانه برای کمک و تأمین رفاه دیگری خواهد انجامید. بتسون با روش تحصلّی، کوشیده تا فرضیهاش را از طریق آزمایش دقیق تجربی اثبات کند. فرضیهٔ تجربی دگرخواهی ۔ همدلی بتسون ناظر به نوعی انگیزش است؛ نه عمل و لزوماً به فعل اخلاقی نمیانجامد، اما یکی از الزامات جامعۀ نیک است. در این مقاله، با رویکرد توصیفی ۔ تحلیلی، ضمن بررسی رابطه همدلی و دگرخواهی، به تبیین و تحلیل دیدگاه بتسون پرداخته شده است.
۳.چیستی و چرایی اخلاق مدیریت
امروزه الزامات سازمانی تأثیری گریزناپذیر بر حیات و رفتار فردی و اجتماعی ما دارند و از این رهگذر، منشأ بسیاری از کنشهای اختیاری و صفات اکتسابی ما آدمیان خواهند بود. در چنین وضعیتی بسیار محتمل است که مسئولیت اخلاقی این کنشها و صفات، نه بر عهدۀ افراد و گروهها، بلکه تا حدود زیادی بر عهدۀ سازمانها و نهادهای اجتماعی باشد. سازمانها و نهادهای اجتماعی با شخصیت حقوقیشان متعلق مسئولیت اخلاقی میشوند که وظیفۀ پیگیری و تأمین الزامات این مسئولیت بر عهدۀ مدیران آن سازمانها و نهادهاست. به این ترتیب، مفهوم «اخلاق مدیریت» شکل میگیرد که در این مقاله نخست به روشی توصیفی ۔ تحلیلی و با نگاهی تازه این مفهوم را بازخوانی کردهایم و با عنایت به ویژگیهای کاربردی مسائل اخلاقی در مدیریت به اشکالاتی که ممکن است بر ضرورت اخلاق در عرصه مدیریت وارد شود، پاسخ گفتهایم و در ادامه، تقریرهای گوناگونی که از ضرورت اخلاقی بودن مدیران در متون اخلاق کاربردی این حوزه آمده است را با اتخاذ رویکردی اسلامی، تحلیل و بررسی کردهایم. در نتیجۀ این تحلیل، کوشیدهایم تا با اصلاح انگارههای کارکردگرایانه و سودانگارانۀ محض، به نگاهی اصیل و نامشروط به ضرورت اخلاق برای مدیریت دست یابیم.
۴. وجودشناسی دلایلِ انگیزشی عمل
در مباحث جاری دربارۀ دلایل عمل، یکی از سؤالات راجع به وجودشناسی دلایل است و اینکه دلایل چگونه چیزهایی هستند. اگر چه این بحث مستقیماً و صرفاً دربارۀ عمل اخلاقی نیست، مبنای بعضی بحثهای دیگری است و لوازم مهمی برای نظریه اخلاقی دارد. یکی از دیدگاهها در این باره امرِواقعگرایی (factualism) است. طبق این دیدگاه، دلایلِ عمل از مقوله امرِ واقع (fact) هستند. در مقابل، کسانی به روانشناسیگرایی قائل هستند که طبق آن دلایل عمل از مقولۀ امورِ روانشناختیاند. در اینجا بعضی نقدها به امرِواقعگرایی را معرفی و ارزیابی میکنیم. از نظر منتقدان، امرِواقعگرایی به این دو لازمۀ ناپذیرفتنی متعهد است: ۱) تبیین ناظر به واقع نیست؛ ۲) دلایل نقش عِلّی در عمل ندارند. در مقابل، از این پیشنهاد دفاع میکنیم که در نقدها به امرِواقعگرایی، تفکیکی میان دلایل (انگیزشی و تبیینی) نادیده گرفته شده است. برای تقویت این پاسخ، توضیح میدهیم که تفکیک دلایل انگیزشی از دلایل تبیینی بنا به ملاحظاتی مستقل از نزاع وجودشناسی دلایل طرح میشود و از اینرو، توسل امرِواقعگرایی به تفکیک راهکاری موضعی (ad hoc) نیست. بدین ترتیب، هم از امرِواقعگرایی در مقابل بعضی نقدها دفاع میکنیم و هم به اهمیت تفکیک دلایل انگیزشی از دلایل تبیینی توجه میدهیم.
۵. تحلیل کُد اخلاقیِ «محبّت» در آئین کاتولیک
نظام اخلاقی سامانهای است که بر پیروان خود حاکم میشود و رفتار و اوصاف اختیاری آنان را در روابط چهارگانهشان (رابطه با خود، خداوند، دیگران و محیط زیست) تنظیم میکند و سامان میدهد. هر نظام اخلاقی، در درون خود عناصر و اجزایی دارد که کُدهای اخلاقی از اصلیترین عناصر نظام هایاخلاقی تلقی میشوند. کُد اخلاقیِ محبت، اصلیترین دستور اخلاقی در نظام اخلاق مسیحی و کاتولیک است. این اصل حاکی از آن است که آدمیان باید به خداوند، خود و دیگران بدون در نظر گرفتن پاداش محبّت کنند. به اعتقاد پیروان آئین کاتولیک، این اصل اخلاقی، انسان را از بَرده بودن خارج ساخته و او را به مقام فرزند خدا میرساند. شادی و صلح میان انسانها نیز از فواید و مزایای این کد اخلاقی دانسته شده است. در این نوشتار، در گام نخست، کُد اخلاقی محبّت با بهرهگیری از منابع دینی در آئین کاتولیک طرح و تبیین میشود و در ادامه، تحلیل و نقد میشود.
۶. غایت در فلسفه اخلاق؛ منظری قرآنی
غایت در اخلاق از مهمترین موضوعاتی است که در اخلاق هنجاری و فرا اخلاق بررسی میشود. این مقاله با تکیه بر مباحث فلسفۀ اخلاق غربی و آیات قرآن کریم، از رهگذر مفهومشناسی غایت و مباحثی نظیر تعدد یا وحدت غایت و تفاوت غایت در نظریههای هنجاری، به بررسی رابطۀ غایات متعدد و مختلف دست یازیده و در نهایت، غایتِ مورد اشاره قرآن کریم را تحلیل کرده و شاخصههای آن را برشمرده است. به نظر میرسد که در فلسفۀ اخلاقِ غرب نظام رتبی بین مصادیق غایات به «لذت» ختم میشود، اما در ادبیات قرآنی، از آنچه در فلسفۀ اخلاق غرب، «غایت» خوانده میشود، با واژههایی چون «فلاح» و «فوز» تعبیر شده است. با توجه به معناشناسی فلاح و فوز، «فلاح» مقدمۀ فوز است که از نظر رتبی، بالاترین وآخرین غایتِ قرآنی قلمداد میشود. فلاح، جنبۀ رهایی و خلاصی از شُرور دارد و در مقام ارائه راهکار برای رسیدن به نتیجه مطلوب است، اما فوز همان نتیجه مطلوبی است که در پی فلاح میآید و رهایی از عذاب، نائل شدن به رحمت الهی و بهرهمندی از نعمتهای جاودانۀ بهشتی و خلود در آن را همراه دارد و بالاترین مصداقِ فوز رسیدن به مقام «رضوان الهی» است. البته، نباید از نظر دور داشت که میتوان تحلیلی غیر غایتگرایانه از مباحث قرآنی نیز ارائه کرد.
لازم به ذکر است نشریه اخلاقپژوهی در نودوهفتمین جلسه شورای اعطای مجوزها و امتیازهای علمی، به استناد مصوبه ۵۸۵ شورای عالی حوزههای علمیه، حائز رتبه علمی - پژوهشی گردید.
جهت دسترسی به مقالات اینجا کلیک نمائید
علاقهمندان میتوانند مقالات پژوهشی خود را از طریق سامانه http://ethics.riqh.ac.ir به دفتر فصلنامه ارسال نمایند.
تلفن تماس: ۳۷۱۷۶۵۳۷
نشانی: قم، بلوار ۱۵ خرداد، خیابان شهید نظری ثابت، بعد از شهرک جهاد، پژوهشگاه قرآن و حدیث، طبقه اول، پژوهشکده اخلاق و روان شناسی اسلامی