د ـ مصونيت از گناه
۴۳۳۹.امام على عليه السلامـ در مناجاتش ـ: خداى من! راهى براى محفوظ ماندن از گناه ، جز به نگهداشتِ تو نيست و دست زدن به كار خير ، جز به اراده تو امكان ندارد . چه سان مى توانم در آنچه اراده تو در آن ، درباره من تحقّق پيدا كرده ، كارى بكنم؟ و چگونه خود را از گناهْ حراست كنم ، وقتى كه نگهدارى تو مرا درنيافته باشد؟
۴۳۴۰.امام على عليه السلامـ در مناجاتش ـ: خداى من! تن مرا آفريدى و براى من در اين تن ، ابزارهايى قرار دادى كه به وسيله آنها تو را فرمان برم و نافرمانى ات كنم، تو را به خشم آورم و خشنودت سازم، و در ضميرم انگيزه اى براى شهوات قرار دادى و در سرايى جايم دادى كه انباشته از آفت هاست . آن گاه به من فرمودى : «باز ايست!» .
به كمك تو باز مى ايستم و با يارى تو ، خود را نگه مى دارم . به تو پناه مى برم و به كمك تو [ از گناه ]احتراز مى كنم و از تو براى آنچه تو را خشنود مى سازد ، توفيق مى خواهم .
اى مولاى من! [ خواسته هايم را ] از تو مى طلبم؛ چرا كه درخواست من تو را باز نمى دارد.
ه ـ زهد در دنيا
۴۳۴۱.امام على عليه السلامـ در دعايش ـ: بار خدايا ! از تو فراموشى دنيا و نفرت از آن را مى خواهم ؛ چون خير آن ، كم و شرّش مهيّاست، و زلالش كِدر و تازه اش كهنه مى شود . آنچه در آن از دست رود ، باز نمى گردد و آنچه به آن دست يابند ، فتنه است ، جز براى كسى كه نگهدارنده اى از تو به او رسد و رحمتى از تو او را شامل شود .
مرا از كسانى كه به آن خشنود شده اند و بدان اطمينان يافته اند و به آن اعتماد كرده اند ، قرار مده . چرا كه هر كس به دنيا مطمئن گردد ، دنيا به وى خيانت مى كند ، و هر كس به آن اعتماد كند ، چرا كه فريبش مى دهد.