۵ / ۳
يورشگر بى گريز
۴۷۱۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ در روز فتح خيبر ـ: «به طور حتم ، مردى را گسيل خواهم داشت كه خدا و پيامبرش را دوست دارد و خدا و پيامبرش او را دوست مى دارند؛ مردى كه فرار نمى كند» .
مردم به طمع اين شرافت افتادند ؛ امّا او به دنبال على عليه السلام فرستاد و پرچم را به او سپرد.
۴۷۱۵.امام على عليه السلام :من هرگز از ميدان ، فرار نكرده ام و هيچ كس به ميدان من نيامده ، مگر آن كه زمين را از خونش سيراب ساخته ام.
۴۷۱۶.امام صادق عليه السلام :به اميرمؤمنان گفته شد : چرا اسبى ارزشمند و چابك نمى خرى؟
فرمود : «نيازى به آن ندارم . من از [ برابر] كسى كه بر من يورش آورده ، فرار نمى كنم و كسى را كه از مقابل من فرار مى كند ، دنبال نمى كنم».
۴۷۱۷.المناقب ، ابن شهر آشوب درباره امام على عليه السلام ـ :به وى گفته شد : چرا سوار اسب نمى شوى ، در حالى كه افرادى كه پِيجوى تواند ، بسيارند؟
فرمود : «اسب ، براى يورش و فرار است و من ، آن را كه به من پشت كرده ، پى نمى گيرم و از كسى كه به من روى آورده ، فرار نمى كنم».
و در روايت ديگرى آمده است [ كه فرمود] : «بر آن كه فرار مى كند ، يورش نمى برم و از [ برابر] آن كه حمله مى كند ، فرار نمى كنم» .
۴۷۱۸.نثر الدّرـ درباره امام على عليه السلام ـ: به وى گفته شد : تو جنگجويى و در پى ات مى گردند . اى كاش ، اسب اصيل بر مى گزيدى؟
فرمود : «من از [ برابر ]كسى كه حمله مى كند ، فرار نمى كنم و بر آن كه فرار مى كند ، حمله نمى كنم . بنا بر اين ، اَسترْ مرا بس است».