۴۲۵۴.فلاح السائلـ به نقل از حَبّه عُرَنى ـ: در حالى كه من و نَوف در فضاى باز قصر (دار الحكومه) خوابيده بوديم ، امير مؤمنان را در حالى كه دست روى ديوار گذاشته بود ، چون آدم هاى متحيّر در دل شب ديديم كه مى گويد : «مسلّما در آفرينش آسمان ها و زمين ، در پىِ يكديگر آمدن شب و روز ، و كشتى هايى كه در دريا روان اند با آنچه به مردم سود مى رساند ، و [ همچنين ]آبى كه خدا از آسمان فرو فرستاده و با آن ، زمين را پس از مردنش زنده گردانيده ، و در آن هرگونه جنبنده اى پراكنده كرده ، و [ نيز در ]گردانيدن بادها و ابرى كه ميان آسمان و زمينْ آرميده است ، براى گروهى كه مى انديشند ، واقعا نشانه هايى [ گويا ]وجود دارد .» و شروع كرد اين آيات را خواندن و همچون كسى كه هوش خود را از دست داده باشد ، راه مى رفت .
فرمود : «اى حبّه! خوابى يا بيدار؟» .
گفتم : بيدارم . تو چنين مى كنى ، پس ما چه كنيم؟!
اشك از ديدگانش سرازير شد و گريست و به من فرمود : «اى حبّه! خداى را ايستگاهى است و ما را در پيشگاهش ايستادنى . هيچ كارى از كارهاى ما برايش پوشيده نيست . اى حبّه! خدا به من و تو از رگ گردن ، نزديك تر است . اى حبّه! هيچ چيز ، من و تو را از [ چشم ] خدا پوشيده نمى دارد» .
سپس فرمود : «اى نَوف! تو خوابى؟» .
گفتم : نه ، اى امير مؤمنان! من خواب نيستم . در اين شب ، مرا بسيار گريان كردى .
فرمود : «اى نوف! اگر در اين شب از خوف خداوند عز و جل گريه ات طولانى گشت ، فردا در پيشگاه خداى عز و جل ديدگانت روشن خواهد شد .
اى نوف! هيچ قطره اى از چشم كسى به خاطر ترس از خدا فرو نريخت ، جز آن كه دريايى از آتش را خاموش ساخت .
اى نوف! در نزد خدا هيچ كس با منزلت تر از كسى نيست كه از خوف خدا بگريد ، براى خدا دوست بدارد و براى خدا دشمن بدارد .
اى نوف! هر كس براى خدا دوست بدارد كسى را بر دوستان خدا مقدّم ندارد و هر كس براى خدا دشمن بدارد به دشمنان خيرى نرساند ، و در اين صورت ، حقايق ايمان را كامل كرده است».
آن گاه ، آن دو تن را پند داد و به آنها تذكّر داد و در آخر فرمود : «همواره از خدا پروا كنيد ، كه من شما را بيم دادم» .
آن گاه شروع به راه رفتن كرد ، در حالى كه مى فرمود : «اى كاش مى دانستم در هنگامى كه در غفلت هستم ، تو از من رويگردانى يا بر من نظاره گرى؟ و اى كاش مى دانستم هنگامى كه در خوابم و هنگامى كه در برابر نعمت هايت كم شكرم ، حال من چگونه است» .
به خدا سوگند ، او پيوسته در اين حال بود تا آن كه فجر ، طلوع كرد .