۴۴۷۲.امام على عليه السلامـ نيز در ديوان منسوب به ايشان ـ:
خداى من! عذابم مكن؛ چرا كه من
به آنچه كه از من سر زده ، اقراركننده ام .
براى من ، چاره اى وجود ندارد ، جز اميدم
به گذشت تو ـ اگر بگذرى ـ و حسن ظنّى كه به تو دارم .
چه بسيار لغزش من در خطاها كه در آن
انگشت به دندان گرفتم و دندان به هم زدم .
گمان مردم به من ، خوب است ، حال آن كه من
اگر از من نگذرى ، بدترينِ مردم هستم .
در پيش رويم ، زندانى طولانى است
كه گويى من به آن زندان ، فرا خوانده شدم .
گويا به درخشش دنيا ، جنون پيدا كردم
و به آرزو ، عمرم را در آن گذراندم .
اگر من به راستى در آن ، زهد مى ورزيدم
پس از دوستى ، دشمن آن مى گشتم .