ى ـ ماه شعبان
مناجات شعبانيّه
۴۴۲۱.الإقبالـ به نقل از ابن خالويِه ـ: اين ، مناجات اميرمؤمنان على بن ابى طالب و امامان از نسل ايشان است كه در هر ماه شعبان آن را مى خواندند:
«بار خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و هرگاه دعايت مى كنم ، دعايم را بشنو و هرگاه صدايت مى زنم، به صدايم گوش فرا ده و هرگاه با تو مناجات مى كنم، به من توجّه كن كه من به سوى تو گريخته ام و ذليلانه ، در پيشگاهت ايستاده ام و به سوى تو زارى مى كنم . به آنچه نزد توست ، اميد دارم . مرا مى بينى و آنچه را در دلم هست ، مى دانى و از حاجتم خبردارى و از درونم آگاهى و پايان كار و جايگاهم بر تو پنهان نيست و يا آنچه كه مى خواهم به زبانم بيان كنم و يا درخواستى كه مى خواهم در باره اش سخن بگويم و براى عاقبتم به آن اميد دارم .
مقدّراتت بر من و در آنچه كه در ظاهر و باطنم تا آخر عمرم از من سر مى زند ، جارى است ، اى آقاى من! و فزونى و كاهش و سود و زيان من به دست توست ، و نه به دست ديگرى.
خداى من! اگر مرا محروم كنى ، چه كسى مرا روزى خواهد داد؟ و اگر تنهايم گذارى ، چه كسى يارى ام خواهد كرد؟
خداى من! از خشم و ناخشنودى تو به تو پناه مى برم .
خداى من! اگر من شايسته رحمت تو نيستم ، تو شايسته آن هستى كه به فضل گسترده ات بر من ببخشايى .
خداى من! گويى در پيشگاهت ايستاده ام و توكّل نيكويم به تو ، بر من سايه افكنده است و تو آنچه را كه شايسته توست ، انجام مى دهى و مرا در گذشت خود فرو برده اى.
خداى من! اگر از من درگذرى ، چه كسى شايسته تر از تو براى اين كار است ؟ و اگر مرگم نزديك شده است و كردارم مرا به تو نزديك نساخته است، اقرار به گناه را وسيله اى به سوى تو قرار داده ام.
خداى من! در توجّه به خويش بر خود ستم كردم و اگر مرا نيامرزى ، پس واى بر من!
خداى من! در طول زندگى ام همواره به من نيكى كردى . پس نيكى خود را به هنگام مرگم از من قطع مكن .
خداى من! چگونه از نگاه نيكوى تو پس از مرگم نااميد شوم ، حالْ آن كه در زندگى ام ، جز نيكى به من نكردى ؟
خداى من! كارهاى مرا آن گونه كه شايسته توست ، سرپرستى كن و به فضل خود ، بر گنهكارى كه نادانى او را فراگرفته ، توجّه فرما.
خداى من! گناهانى را در دنيا براى من پوشيده داشتى كه من به پوشيده داشتن آنها در آخرتْ نيازمندترم ، خدايا! تو بر من نيكى كردى كه آنها را بر هيچ يك از بندگان صالحت آشكار نكردى . پس در روز قيامت ، در برابر همه مردم ، مرا رسوا مساز .
خداى من! گشاده دستىِ تو اميد مرا گسترش داده ، و گذشت تو برتر از عمل من است .
خداى من! در روزى كه بين بندگانت داورى مى كنى ، مرا با ديدارت شادمان ساز .
خداى من! عذرخواهى من به درگاهت ، عذرخواهى كسى است كه از پذيرش عذرش بى نياز نيست . پس عذرم را بپذير ، اى كريم ترين كسى كه گنهكاران در نزدش عذرخواهى مى كنند !
خداى من! حاجتم را رد مكن و اميدم را نااميد مكن ، و اميد و آرزويم را از خودت قطع مفرما .
خداى من! اگر مى خواستى خوارم كنى ، هدايتم نمى كردى ، و اگر مى خواستى رسوايم سازى ، آسودگى ام نمى بخشيدى .
خداى من! به تو چنين گمانى نمى برم كه حاجتى را كه عمرم را در طلب آن سپرى كرده ام ، رد كنى .
خداى من! سپاسِ همواره و همواره ، هميشه و بى پايان ، فزونى يابنده و كاستى ناپذير ، از آنِ توست ، همان گونه كه دوست دارى و خشنودى.
خداى من! اگر به جرمم مرا بگيرى ، به عفوت تو را مى گيرم ، و اگر به گناهانم مرا بگيرى ، به گذشتت تو را مى گيرم ، و اگر مرا به دوزخ اندازى ، به همه دوزخيانْ اعلام خواهم كرد كه دوستت دارم.
خداى من! اگر در برابر اطاعت از تو اعمالم اندك است ، در كنار اميدوارى به تو آرزوهايم بزرگ است .
خداى من! چگونه از نزد تو دست خالى و نااميد بروم ، حالْ آن كه چشمداشت من به بخشش تو آن است كه مرا نجات يافته بازگردانى؟
خداى من! عمرم را در حرص فراموشى تو گذراندم و جوانى ام را در مستى دورى از تو نابود كردم .
خداى من! در روزگار مغرور شدنم بر تو و گرايشم به راه خشم تو ، بيدار نشدم .
خداى من! بنده تو و فرزند بنده تو ام كه در پيشت ايستاده ام و به اميد كَرَم تو به تو متوسّل شده ام .
خداى من! بنده اى هستم كه از كم حيايى خود در برابر نظر تو ، كه با آن با تو رودررو مى شدم ، عذر مى خواهم و از تو درخواست گذشت دارم؛ چرا كه گذشت ، زيب بزرگوارى توست.
خداى من! براى من توانى نبود تا به وسيله آن از نافرمانى ات بيرون رَوم ، مگر آن گاه كه براى محبّتت مرا بيدار كردى و آن گونه كه خواستى باشم ، شدم . پس تو را شكر مى گويم ، براى اين كه مرا در كَرَمت داخل كردى و براى پاك كردن دل من از چرك هاى غفلت از خودت .
خداى من! به من ، چونان كسى بنگر كه تو را مى خوانَد و پاسخش مى دهى و به يارى خود به كارش گرفته اى و او اطاعتت كرده است . اى نزديكى كه از فريفته خود دور نيستى! اى بخشنده اى كه بر آن كه اميد پاداش دارد ، بخل نمى ورزى!
خداى من! به من دلى ده كه شوقش مرا به تو نزديك سازد ، و زبانى كه راستگويى اش او را به سوى تو كشانَد ، و توجهى كه حقّش ، او را به تو نزديك كند .
خداى من! كسى كه با تو شناخته شده باشد ، ناشناخته نيست ، و آن كه به تو پناه بَرَد ، وامانده نيست ، و آن كه تو به او روى آورى ، آزاد است.
خداى من! كسى كه با تو راه جويد ، به نور راه برده است ، و آن كه به تو متوسّل شده ، به پناهگاه راه يافته است ، و من به تو پناه جسته ام.
خداى من! اميد من را به رحمتت ناكام مكن ، و از لطفت محرومم مساز .
خداى من! مرا در بين دوستانت در جايگاه اميد به فزونى محبّتت بنشان .
خداى من! به من شيدايى ياد پياپى خود را الهام كن ، و همّتم را در معنويت پيروزى نام هاى تو و جايگاه قدس خود قرار ده .
خداى من! سوگند به خودت ، بر توست كه مرا به جايگاه اهل اطاعتت و جايگاه شايسته اى از خشنودى ات ملحق كنى ؛ چرا كه من خود نمى توانم زيانى را برطرف كنم و يا نفعى را به سوى خود جلب كنم.
خداى من! بنده ضعيف و گناهكار و بنده عيبدار تو ام . مرا از آنانى قرار مده كه از ايشان روى گردانده اى و اشتباهاتشان آنها را از گذشت تو محروم ساخته است.
خداى من! مرا به كمال جدايى از غير خود عنايت كن ، و ديده دل هاى ما را به نور نگريستن به سوى خودت روشنى بخش، تا ديده دل ها ، حجاب هاى نور را بشكافد و به معدن عظمتت متّصل گردد ، و روح هايمان به عزّت مقدّس تو بياويزند.
خداى من! مرا از كسانى قرار ده كه آنها را خوانده اى و پاسخ داده اند و به ايشان توجّه كرده اى و در برابر شكوهت بيهوش گشته اند ، و با آنان به خفا راز گفته اى و آنان در آشكارا عمل كرده اند.
خداى من! انبوه نااميدى ها را بر خوش گمانى خودم مسلّط نمى كنم ، و اميدم را از كرامت هاى زيبايت نمى بُرم .
خداى من! اگر خطاها مرا در نزدت حقير كرده اند ، به حقّ توكّل نيكويى كه به تو دارم ، از من درگذر .
خداى من! اگر گناهانم مرا از [ دستيابى به ]لطف هاى بزرگت فرو كشيده اند ، يقينم به بزرگى مهرت مرا بيدار كرده است.
خداى من! اگر غفلتْ مرا از آماده شدن براى ديدارت باز داشته است ، معرفتِ عظمت نعمت هايت مرا بيدار كرده است .
خداى من! اگر كيفر بزرگت مرا به دوزخ مى خوانَد ، فراوانى پاداشت مرا به جنّت مى خوانَد .
خداى من! از تو درخواست مى كنم، در پيشگاه تو زارى مى كنم و به تو اميد مى بَرم و از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستى و مرا از كسانى قرار دهى كه همواره تو را ياد مى كنند و پيمانت را نمى شكنند و از شكرت غافل نيستند و فرمانت را سبُك نمى شمارند.
خداى من! مرا به نور عزّت پرسرور خود ، ملحق كن تا عارف به تو گردم و از غير تو روى بگردانم و از تو بيمناك و مراقب خواست تو باشم . اى صاحب شكوه و بخشندگى! درود خدا و سلامِ فراوان وى بر محمّد ، پيامبر خدا و خاندان پاكش باد!