ط ـ نيمه رجب
۴۴۲۰.امام صادق عليه السلام :عَدىّ بن ثابت انصارى ، در نيمه رجب بر امير مؤمنان وارد شد ، در حالى كه ايشان نماز مى خواند . على عليه السلام هنگامى كه صداى آمدن او را شنيد ، با دست ، اشاره كرد كه پشت سرش بِايستد.
عدى گفت : ايستادم . چهار ركعت نماز گزارد و من پيش از او و پس از او كسى را نديدم كه چنين نمازى بخواند . هنگامى كه سلام نماز را داد ، دست خود را گشود و گفت :
«بار خدايا! اى خوار كننده هر ستمگر! اى عزّت بخش مؤمنان! تو پناه منى ، هرگاه راه ها مرا حيران سازند . تو آفريننده من از روى رحمت بر منى ، در حالى كه از آفرينش من بى نياز بودى ، و اگر رحمت تو نبود ، من از نابود شدگان بودم . تو ياور من در پيروزى بر دشمنانم هستى و اگر يارى تو به من نبود ، من از رسواشدگان مى بودم .
اى آن كه رحمت را از معدن هاى آن مى فرستد و بركت را از منابع آن ، ايجاد مى كند! اى آن كه خويش را به بلندى و بلندْمرتبگى ويژه ساخت! اى آن كه دوستانش به عزّت او عزّت مى ورزند! اى آن كه حكمرانان در برابرش طوق خوارى برگردن مى افكنند و از هيبت او بيمناك اند!
از تو ، به [ حقّ ] آفرينشت كه آن را از كبريايى ات مشتق كردى و به [ حقّ ]كبريايى ات كه آن را از عزّتت برآوردى ، درخواست مى كنم ، و از تو به [ حقّ ]عزّتت كه با آن برعرشت استقرار يافتى و به وسيله آن ، همه آفريده هايت را آفريده اى و آنان به [ خدايى ] تو معترف اند ، درخواست مى كنم كه بر محمّد و اهل بيتش درود فرستى» .
[ عدى] گفت : آن گاه چيزى گفت كه از من پوشيده مانْد و سپس به من توجّه كرد و فرمود : «اى عدى! آيا شنيدى؟» .
گفتم : آرى.
فرمود : «حفظ كردى؟».
گفتم : آرى.
فرمود : «واى بر تو! حفظ كن و بيان كن . سوگند به آن كه دانه را شكافت و كعبه را بر نهاد و جانداران را آفريد ، اين [ دعا ]در نزد هيچ يك از اهل زمين نيست ، و هيچ غمگينى اين دعا را نمى خوانَد ، مگر آن كه خدا غمش را برطرف مى سازد».