۴۲۲۸.إرشاد القلوبـ درباره على عليه السلام ـ: در بين دو سپاه ، براى او بساط نماز مى گستردند وتيرها از هرسو در اطرافش فرود مى آمدند . با اين حال ، او از پروردگارش غافل نمى شد و روشش را تغيير نمى داد و در عبادتش سستى نمى كرد .
هرگاه روى به سوى خدا مى كرد ، با تمام وجود،به خدا توجّه مى كرد و نظرش از دنيا و آنچه در آن است ، قطع مى شد.حتى به گونه اى مى شد كه درد را حس نمى كرد ؛ چون هر وقت مى خواستند آهن و يا پيكانى را از تنش خارج كنند، رهايش مى كردند تا به نماز بِايستد و هنگامى كه به نماز مى ايستاد و رو به خدا مى كرد ، آهن را از تنش درمى آوردند و او احساس نمى كرد و هنگامى كه از نماز فارغ مى شد ، آن را مى ديد و به پسرش حسن عليه السلام مى فرمود : «اى حسن! اين كار توست» .