۱۰ / ۵۹
صباى كاشانى ۱
۳۷ . ملك الشعراى صبا مى گويد :
آن منبرى كه خاص نشستِ پيمبر است
چون از نبى بمانْد تهى ، جاى حيدر است
اسب و سلاح و جامه و تازانه نبى
خاص على بُود كه نبى را برادر است
موسى مَثَل ، محمّد و هارون او على است
يك زاده اش شَبير و دگر زاده ، شَبّر است
از علم ، جان پاك پيمبر مدينه اى است
حيدر ، مر آن مدينه فرخنده را در است
حيدر بُود كه در ره دين ، گاهِ كارزار
تيغش سپرشكاف و سنانش زره در است
هارونْش خواند و داد مر او را خليفتى
آن كاو به جمله خلق ، دليل است و رهبر است
حيدر كه روى اوست كه مصباح ظلمت است
حيدر كه تيغ اوست كه مفتاح خيبر است
در گرمگاه حشر بنوشند دوستانْش
از دوستگانه اى كه در او آب كوثر است
روز غدير ، آنچه نبى كرد با على
مشهورِ باختر شد و مذكورِ خاور است
در بدر و خندق ، آنچه على كرد بهرِ دين
چون آفتاب در همه عالم ، مُشَهَّر است
از عترت و كتاب ، جدايى گزيده اى
با تو نه ثِقل اصغر و نه ثِقل اكبر است . ۲
1.ملك الشعرا محمود بن محمّد حسين عندليب كاشانى ، در سال ۱۲۲۸ ق ، در كاشان متولّد شد ؛ ولى خانواده اش به آذربايجانْ منسوب اند . پدر و جدّ او نيز شاعر بودند . محمود خان ، گذشته از شعر ، در حكمت ، حديث ، تفسير ، علوم ادبى ، خط ، نقاشى و منبّت كارى نيز دست داشت. ديوان او نزديك به دو هزار و پانصد بيت دارد . وى در سال ۱۳۱۱ق ، درگذشت .
2.به نقل از : نامه فرهنگيان ، عبرت نايينى : ص ۷۰۸ـ۷۰۹ (نقل با تلخيص) . ملك الشعراى صبا ، قصيده ديگرى نيز در مدح مولا على عليه السلام دارد كه خواندنى است (ر.ك: همان : ص ۷۲۸) .