۱۰ / ۳۱
قوامى رازى ۱
۷ . شرف الشعرا ، قوامى رازى مى گويد :
چو صاحبْ شريعت پس از كردگار
ثناگوى بر صاحبِ ذوالفقار
سپهدار اسلام ، شير خداى
امير عرب ، سيّد بردبار
گزارنده در يارىِ شرع ، تيغ
برآرنده از بت پرستان دَمار
ستاننده از پهلوانان روان
گشاينده در نصرت دين ، حصار
ولى نعمت اهل دين از رسول
ولى عهدِ پيغمبرِ كردگار
نخورده نبيذ و نجُسته سماع
نكرده زِنا و نديده قمار
مُعلّى ز نسبت ، معرّى ز عيب
برى از خطا و برون از عوار
زتقواش حلّه ، ز پرهيز تاج
ز عصمت ردا ، وز طهارت اِزار
فروهشته از علم ، بُرقع به روى
نبوده چو جاهل خليع العذار
مبارز چو روباه گم راه بود
ز شمشير آن شير ، در كارزار
اگر كارزار على نيستى
شدى اهل اسلام را كار ، زار
سپر بود در پيش دين ، تيغ او
همى كرد در راه حق ، جان سپار
به مردى حديث على گو ، مگوى
كه رستم چه كرده است و اسفنديار
چو گويى به علم على بود كس
خِرَد گويد : از روى او شرم دار
سرافراز از اصحاب ، وز اهل بيت
همى كن ز هر يك جدا افتخار
وليكن يقين دان كه فاضل تر است
محمّد ز پنج و على از چهار
على چون محمّد نگويم كه هست
رهى ، چون بود چون خداوندگار؟
ولى گويم از اُمّتش بهتر است
يكى مرد باشد فزون از هزار
ز بعد على يازده سيّدند
به ميدان دين در ، ز عصمت سوار
همه پاك و معصوم و نص از خداى
پيمبرْ وقار و فرشته شعار
ز جدّ و پدر يافته علم دين
نه از روزگار و نه ز آموزگار
يكى مانده زيشان نهان در جهان
جهانى از او مانده در انتظار . ۲
1.بدر الدين ، شرف الشعرا ، قوامى رازى ، از شاعران معروف شيعى مذهب قرن ششم هجرى است كه در خدمت خاندان هاى بزرگ شيعى عراق بود . از وى علاوه بر مناقب و مراثى خاندان رسالت ـ كه بدان شهرت داشت ـ ، قصايدى در مدح ، زهد و وعظ باقى مانده است . غزل هاى عاشقانه و شيرين وى در بين معاصرانش مورد توجّه بود . تاريخ تولّد وى معلوم نيست و درگذشتش در دهه پنجم قرن ششم (بين ۵۵۰ تا ۵۶۰ ق) اتّفاق افتاده است .
2.ديوان قوامى رازى (تصحيح : مير جلال الدين محدّث اُرمَوى ، ۱۳۳۴ش ، اوّل) : ص ۱۴۱ ـ ۱۴۴ .