۱۰ / ۱۵
مُفجَّع ۱
۴۰۱۸ . از اديبان بزرگ قرن چهارم هجرى است كه مى گويد :
كار او در زير شاخ و برگ درختان خُم
مشكل و منحرف كننده راهش نبود .
پيمان پيامبر درباره دو ثقلش
حجتى است و من از هر چه غير از آن است ، بى نيازم .
على مرتضى را براى آنها در جايگاهى قرار داد
كه در آن جا پنهان كارى و فتورى نبود .
نشانه اى پا بر جا همان گونه كه ماه شب چارده
تيرگى يا تاريكى و شب را از ميان برداشت .
فرمود : اين ، مولاى هر كسى است كه من برايش مولايم
اين را آشكارا فرمود و بلند .
دوست بدار ـ اى پروردگار ـ هر آن كسى را كه او را دوست دارد
و يارى رسانْ همو را و دشمن بدار آن كسى را كه وصى را دشمن دارد .
اين دعا براى همگان است
از زير دست و بالا دست .
مهم نيست كسى كه او را دشمن داشته باشد
يهودى بميرد و يا نصرانى .
هر كس سيماى او را ببيند همانند كسى است كه خدا را پرستيده است
راهب وار و دائم در حال طاعت .
آرزوى پيامبر ، آن گاه كه آمالى داشت
آن هنگام كه مرغى بريان را برايش هديه آوردند ،
دعا كرد تا خداوند برايش شتابان روانه كند
كسى را كه محبوب ترين بندگان در پيشگاه خداست .
ناگهان ، وصى پيامبر در زد
و آهنگ سلام ربّانى داشت .
أنس ، چند بار ، او را از وارد شدنش
باز داشت ؛ چون على ، خزرجى نبود!
و آن افتخار را براى قومش نگه داشته بود
ولى خداوند بخشنده ، براى ما ، امامى طالبى خواسته بود .
و خدا ، مانع راه را ، به بيمارى بَرَصْ گرفتار كرد
و فضيلت را نصيب آقايى كرد كه جامع صفات نيك بود .