۱۰ / ۴
محمّد حِمْيَرى ۱
۳۹۹۷ . او مى گويد :
به حقّ محمّد ، حق بگوييد
كه بهتان زدن از سرشت پَستان است؟
آيا پس از محمّد ـ كه پدر و مادرم فدايش باد ـ
آن پيامبر خدا و شريف بخشنده ،
على ، بهترين آفريده پروردگار
و شريف ترينِ همه مردم نيست؟
ولايت او ايمان واقعى است
پيش من ، سخنان بيهوده را كنار بنه .
فرمانبرى پروردگارمان در همان است
و شفاى بيمارى دل ها در ولايت اوست .
على ـ كه پدر و مادرم فدايش باد ـ امام ماست
همان ابوالحسن ، كه از هر حرامى پاك است .
آن پيشواى هدايت ، كه خدا دانشى به او بخشيد
كه بدان ، حلال از حرام ، بازشناخته مى شود .
اگر من به عشق او جان خويش بخشم
در اين جانبازى هيچ گناهى نيست .
مردمى كه با او دشمنى ورزيدند ، در آتش روند
گرچه هزار سال نماز بگزارند و روزه بگيرند .
نه ؛ به خدا نمازى پذيرفته نمى شود
بدون ولايتِ پيشواى عادل .
امير مؤمنان! تكيه گاهم تويى
سرگُل سپيدبختان ، پناه من است .
اين سخن ، آيين من است و اين ، سخن من است
اى پروردگارم تا به هنگام ديدار تو .
بيزارم از آن كه با على دشمنى ورزيد
و با او جنگيد از ميان ناپاكزادگان .
نصب او را در روز غدير
از سوى خداوند و بهترينِ مردم ، فراموش كردند .
با آن كه سخنم را بد مى شمارند
فضل على به سان درياى موّاج است .
از آنان كه وى را كنار زدند ، بيزارم
او به جايگاه ، از همه پيش تر بود .
على جنگجويان را گريزان ساخت
هنگامى كه در دست او شمشير بُرنده ديدند .
درود پروردگارم بر خاندان پيامبر
درودى كامل و تمام!