۷ / ۱۸
يزيد بن قيس
۳۹۱۱.تاريخ الطبرىـ به نقل از مُحِلّ بن خليفه طايى ـ: هنگامى كه در جنگ صفين، على عليه السلام و معاويه از هم جدا شدند، در بين آن دو به اميد صلح، فرستاده هايى آمد و شد كردند . على عليه السلام عدى بن حاتم و يزيد بن قيس اَرحَبى و شَبَث بن رَبعى و زياد بن خصفه را به سوى معاويه فرستاد.
وقتى آنان وارد شدند... يزيد بن قيس، شروع به سخن كرد و گفت : ما جز براى رساندن آنچه كه به خاطر آن فرستاده شده ايم، نزد تو نيامده ايم و آنچه كه از تو مى شنويم، از سوى تو بيان مى كنيم. با اين حال ، از خيرخواهى براى تو و يادآورى آنچه گمان مى بريم حجتى براى ما و بر ضد توست و بدين وسيله به سازگارى با جماعت مسلمانان بازمى گردى ، فروگذار نمى كنيم.
مولاى ما كسى است كه تو و همه مسلمانان، برترىِ او را مى دانيد و نمى پندارم كه براى تو مخفى باشد. دينداران و اهل فضل ، از على نمى گذرند، و بين تو و او در ترديد نيستند. پس، از خدا بترس ـ اى معاويه ـ و با على مخالفت نكن. به خدا سوگند، ما هرگز كسى را پرهيزگارتر، زاهدتر در دنيا، و جامع تر از او در خصلت هاى پسنديده، نمى شناسيم.