۴۰۹۰. شرح نهج البلاغة ـ به نقل از عمر بن خطّاب ـ : امّا تو ، اى على! به خدا سوگند ، اگر ايمان تو با ايمان مردم روى زمين سنجيده شود ، بر ايمان آنان برترى خواهد يافت .
۱ / ۶
خداوند ، دل او را به ايمان آزمود
۴۰۹۱. سُنن التِّرمِذى ـ به نقل از ربعى بن حراش ، از امام على عليه السلام ، در رُحبه ـ : در روز حديبيّه ، گروهى از مشركان كه از جمله آنان سهيل بن عمرو و گروهى از پيشوايان مشركان بودند ، به سوى ما آمدند و گفتند : اى پيامبر خدا! گروهى از فرزندان ، برادران و بردگان ما به سوى تو آمدهاند . آنان نسبت به دين ، آگاهى ندارند ؛ بلكه به خاطر فرار از كار در اموال و مزارع ما فرار كردهاند . آنان را به سوى ما برگردان .
فرمود : «اگر آنان به دين آگاهى ندارند ، آگاهشان خواهيم ساخت» .
سپس پيامبر خدا فرمود : «اى قريشيان! دست بكشيد ، وگرنه كسى را به سويتان گسيل مىدارم كه به خاطر دين ، گردنتان را با شمشير بزند ؛ آن كه خداوند ، دلش را به ايمان آزموده است» .
[ ياران ] گفتند : او كيست اى پيامبر خدا؟
ابو بكر گفت : او كيست ، اى پيامبر خدا؟
عمر گفت : او كيست ، اى پيامبر خدا؟
فرمود : «آن ، وصله كننده كفش است» و ايشان كفش خود را به على عليه السلام داده بود تا وصله كند .
آنگاه ، على عليه السلام به ما رو كرد و گفت : پيامبر خدا فرمود : «هر كس آگاهانه به من دروغ ببندد ، نشيمنگاهش آتش خواهد بود» .
۴۰۹۲. امام على عليه السلام : هنگامى كه پيامبر خدا مكّه را فتح كرد ، گروهى از قريشيان نزد او آمدند و گفتند : اى محمّد! ما همپيمانان و خويشان توايم . گروهى از بردگان ما به شما
پيوستهاند . آنان گرايشى به اسلام ندارند ؛ بلكه از كار فرار كردهاند . آنان را به ما برگردان .
[ پيامبر صلى الله عليه و آله ] درباره آنان (فراريان) با ابو بكر مشورت كرد . وى گفت : راست مىگويند . به عمر گفت : تو چه مىگويى؟ گفت : همان گونه كه ابو بكر مىگويد . پيامبر خدا فرمود : «اى قريشيان ! خداوند ، يكى از شما را به سويتان گسيل خواهد داشت كه قلبش را به ايمان آزموده و گردن شما را براى دين ، خواهد زد» .
ابو بكر گفت : آيا من همانم ، اى پيامبر خدا؟
فرمود : «نه» .
عمر گفت : آن كس منم ، اى پيامبر خدا؟
فرمود : «نه ؛ بلكه او وصله كننده كفش در مسجد است» و ايشان ، كفشش را به على عليه السلام داده بود تا وصله كند . ۱