۱۰ / ۶۱
آسوده شيرازى ۱
۳۹ . آسوده شيرازى مى سرايد :
فرخنده خليفه بلا فصل
شايسته صحيفه نكو اصل
داماد نبى ، وصىّ بر حق
از امرِ خداى حىّ مطلق
سلطانِ بحق ، امير عادل
شاه مَلِكان ، خديو باذل
خورشيد وجود و گوهر جود
معنىّ ظهور و سرّ موجود
داماد رسول و شير يزدان
داراى جهان و قبله جان
شاهنشه دين ، علىّ اعلى
خورشيد هُدى ، امام والا
سالار دو كَون و روح ايمان
معنىّ كلام و سرّ فرقان
يعنى ز مِهين رسولِ مطلق
كو خاتم انبياست از حق
بى واسطه خاتم ولايت
در دست على شد از عنايت
زان رو كه به حمل بار اسرار
جز او بنَبود كس سزاوار
گفتا نبى آن سفينه علم
كامروز منم مدينه علم
ليكن ز ميان آل و اصحاب
آمد على آن مدينه را باب
زان روى كه هست بابِ اعظم
فرد آمده در كتاب اعظم
او بود ولىّ كُل و آگاه
از سرّ وجودِ ما سِوى اللّه
مى بود چو خود بدايت علم
پيدا شد از او نهايت علم
از نور وجود او چو معبود
افراخت نخست رايت جود
معنىّ وجود اين و آن شد
در صورت اين و آن ، عيان شد
اى معنى صورتِ معالى
وى جلوه ذات لا يزالى
اى اصل هُدى و سرّ ارشاد
وى فرع تو ما سِوى به ايجاد
برهان حق است چون وجودت
هستى دِهِ ما سِواست جودت
ايمان تو هر كه در پذيرد
عمر ابد از وجود گيرد
در مُلك وجود ، چون كه فردى
جفت تو نديده كس به مردى . ۲
1.محمّد مهدى ، فرزند حاجى حيدر على ، برخلاف ديگر برادرانش كه به كار تجارت (شغل موروثى) پرداختند ، به تحصيل روى آورد . وى در حدود سال ۱۲۶۰ ق ، به دنيا آمد و در سال ۱۳۲۰ق ، درگذشت . از وى اشعار فراوانى به جاى مانده است . ديوان شعر او به شماره ۳۳۹ در كتاب خانه مركزى دانشگاه تهران ، نگهدارى مى شود .
2.تذكره مدينة الأدب : ج ۱ ص ۲۴۸ (به نقل از : مثنوى عرفان الحكم ، با تلخيص) .