۱۰ / ۱۶
احمد صنوبرى ۱
۴۰۱۹ . از شاعران فهيم و دانشمند قرن چهارم هجرى است كه مى گويد :
آيا كسى كه در مقام برادرى ، جاى او نشست
همانند منزلت هارون براى موسى بن عمران ، كسى جز اوبود ؟
به دو قبله نماز خواند ، در حالى كه پيامبر ، پيش نماز بود
و مردم ، از اين موضوع ، چشم و گوش بسته بودند .
هيچ همسر ديگرى ، قابل قياس با همسر او نيست
و هيچ فرزند ، ديگرى با سبط پيامبر ، سنجيدنى نيست .
دوست دارنده على در دل ، از نورى ويژه برخوردار است
و دشمن درونى او در آتش است .
دشمن او را ، فردا ، مالك آتش دوزخ در اختيار دارد
اما دوستدار او در بهشت رضوان ، خشنود است .
پيامبر خدا به او فرمود : «اى على! بدبخت ترينِ مردم
ـ اگر قرار باشد بدبخت ها معرفى شوند ـ دو گروه اند :
آن نافرمان از صالح پيامبر كه پى كننده شتر صالح بود
و آن ديگرى ، نافرمان در حقِّ توست كه مرا با نافرمانى ديدار مى كند .
اى ابوالحسن! محاسنت را از خون گلويت
زمانى از رنگ سرخى تُند ، خضاب مى كند» .
چه نيكو شهيدانى كه پروردگار عرش و خلق
گواهى مى دهند كه آنان نيكو شهيدانى هستند !
چه كسى به پيامبر ، به خاطر آن دو ، دلدارى مى دهد؟
چه كسى دلدارى مى دهد ، از دور و نزديك؟
چه كسى بر فاطمه مصيبت زده
مصيبت شوهر و فرزند را باز گويد؟
چه كسى عبادت گزار در محراب را به قتل رساند؟
و چه كسى در ميدان نبرد ، تشنه لب را شهيد نمود؟
دو ستاره در زمين ، بلكه دو ماه بدر ، غروب كرده اند
آرى ! بلكه دو خورشيد ، غروب كرد و چرا نگويم دو خورشيد؟!
آنها دو شمشيرند كه اگر به ميدان بيايند
شمشير جنگ ، غلاف مى شود و تنها در دستان آن دو ، شمشير جنگ مى مانَد .