۱۰ / ۹
عبدى كوفى ۱
۴۰۰۹ . او كه از شاعران ستايش شده از سوى اهل بيت عليهم السلام است ، مى گويد :
سلامم را به گورى در نجف برسان
كه با وفاترينِ عرب و عجم را در خود ، جاى داده است .
احساست را نسبت به خدا در اظهارخاكسارى به درگاه او قرار ده
و در اين حال ، بهترين وصى و داماد بهترين پيامبر را صدا كن .
و بگو : اى ابو الحسن! آنان كه از فرمان تو
روى گرداندند ، به بدترين سرنوشت ، گرفتار آمدند .
چرا از راه رستگارى سر برتافتند (در حالى كه)
تو آن را آشكار ساختى ـ و راه هاى دشوار را در پيش گرفتند؟
و تو را از حكومتى كه دستِ غاصبِ فردى قريشى
زمامش را گرفته بود گرفته بود ، دور كردند .
تا آن جا كه مى گويد :
نخستين كسى كه پيامبر به بيعت با تو
وصيّتش كرده بود ، چه زود پيمان شكست .
تا آن كه سومين آنان ، رداى خلافت پوشيد
و آن را از جدّى بودن به بازى كشاند .
جاهليّت ، همچون پيشترها ، بازگشت
شرايطى كه گرگ ها در آن ، طعمه را از هم مى قاپيدند .
در غدير خم ، براى آنان پندى كافى بود
آن گاه كه احمد هدايتگر بر جهاز شتران قرار گرفت .
در حالى كه مردم در اطرافش گرد آمده بودند
و در خدمتش نشسته و گوش كننده بودند ، و منتظر [گفت] :
برخيز ـ اى على ـ كه به من فرمان داده شده
به مردم بگويم ، و اِبلاغ از جانب من ، سزاوارتر است .
[ اى مردم! ] من على را به عنوان راهنما و نشان
پس از خود ، نصب كردم و على ، بهترين منصوب است .
با تو بيعت كردند و همه دستشان را دراز كردند
به سوى تو ، از وراىِ دلى كه از تو رويگردان بود .
تا آن كه مى افزايد :
تو را مناقبى است كه شمارش كنندگان
از شمارشش ناتوان اند و نويسندگان از نوشتن آن عاجزند .
چون خورشيد بازگشت ، هنگامى كه نمازت را نخواندى
و آفتاب ، غروب كرد .
چنان خورشيد برايت برگشت كه گويى شهاب ندرخشيده
و خورشيد ، غروب نكرده است .
در اعلان سوره برائت ، شگفتى هايى است
كه از ديده دور و نزديك ، دور نمانده است .
و [ نيز ] در شب رفتن پيامبر به غار ثور كه تو در آرامش كاملْ صبح كردى
و غير تو انباشته از ترس بود .
تو جز برادر رهبر و ياور او
و نمايشگر حق و ستايش شده در كتب آسمانى نيستى .
و [ نيز ] شوى پاره تن پيامبر ، زهرا
و نگهدارنده او و پدرِ پسران نجيب او .