۳۹۷۰.شرح نهج البلاغة :واقدى روايت كرده است كه از حسن بصرى ، درباره على عليه السلام پرسيده شد ، چون پنداشته مى شد كه از وى روىْ گردان است ، حالْ آن كه چنين نبود.
گفت : چه بگويم درباره كسى كه چهار ويژگى را در خود گِردآورده است : اعتماد پيامبر صلى الله عليه و آله بر او در اعلان برائت؛ گفته پيامبر صلى الله عليه و آله به وى در جنگ تبوك (چون اگر جز نبوّت ، چيزى از او بازداشته شده بود ، هر آينه استثنا مى كرد)؛ سخن پيامبر صلى الله عليه و آله : «دو وزين (ثقلان)، كتاب خدا و عترتم هستند»؛ و اين كه هيچ گاه كسى بر او فرمانده نشد ، و اميران ، بر غير او امير شدند.
۳۹۷۱.الأمالى ، صدوقـ به نقل از سعد ، از حسن بصرى ـ: به وى خبر رسيد كه كسى مى پندارد وى بر على عليه السلام خُرده گيرى مى كند. روزى بين يارانش به پا ايستاد و گفت : تصميم گرفتم درِ خانه ام را ببندم و از خانه خارج نشوم تا مرگم فرا رسد. به من خبر رسيده كه از بينِ شما كسى مى پندارد كه من بر بهترين فرد پس از پيامبرمان، انيس و هم نشين او ، گشاينده غم او در سختى ها ، و رزم آورِ دليران در روز درگيرى ، خُرده گيرى مى كنم .
مردى از نزد شما رفته كه قرآن را خوانده و آن را بزرگ داشته است؛ دانش را گرفته و افزوده ، به شدّت [ و قدرت]، دست يافته و آن را در فرمان بردارى از خدايش به كار گرفته است؛ بر رنجِ جنگ ، صبور و در سختى ها و گرفتارى ها شاكر بوده است؛ به كتاب پروردگارش عمل كرده است و خيرخواه پيامبر صلى الله عليه و آله (پسر عمو و برادرش) بوده است .
او را از بينِ يارانش به برادرى گزيد ، و رازش را نزد او نهاد ، و على در حال كوچكى براى او مجاهده كرد ، و در بزرگى همراهش جنگيد.
اوست كه [ براى دين خدا] هماوردان را كشت ، و سواركاران را بر زمين افكند تا آن كه جنگ به پايان رسيد. به پيمان پيامبرش پايبند مانْد. هيچ بازدارنده اى او را باز نداشت و هيچ مخالفى بر او چيره نگشت.
پيامبر صلى الله عليه و آله درگذشت ، در حالى كه از او راضى بود. از نظر دانش ، داناترينِ مسلمانان بود ، و در فهم ، فهيم ترينِ آنان ، و در اسلام آوردن ، با سابقه ترينِ آنان . در مناقب ، هيچ كس هم پاى او نبود ، و در همگنانش هيچ كس شبيه او نبود. خويشتن را از شهواتْ باز داشت و در مواضع غفلت ، براى خدا كار كرد ، و در سوز و سرما ، طهارت كامل انجام داد، و در نمازها خشوع به كار گرفت، و با گذر از سختى ها از لذّت ها بُريد . خوش خُلق و ريشه دار بود. از سنّت هاى پيامبرش پيروى كرد و پا در جاى قدم ولى اش نهاد.
چگونه درباره او چيزى بگويم كه مرا بد عاقبت سازد ، و من كسى را نمى شناسم كه در او نقصى ببيند. از آزار ما دست برداريد و راه تباهى را كنار نهيد.