۱۰ / ۵۱
هاتف اصفهانى ۱
۲۸ . هاتف اصفهانى مى گويد :
همايون روزِ نوروز است امروز و به فيروزى
بر اورنگ خلافت كرده شاه «لا فتى» مأوا
شهنشاه غضنفر فر ، پلنگ آويز اژدر در
اميرالمؤمنين حيدر ، علىّ عالىِ اعلا
به رُتبت ، ساقى كوثر ، به مردى ، فاتح خيبر
به نسبت ، صِهر پيغمبر ، ولىّ والىِ والا
ولىّ حضرت عزّت ، قسيم دوزخ و جنّت
قوام مذهب و ملّت ، نظامُ الدينِ و الدنيا
از آنش عقل در گوهر شمارد جفتِ پيغمبر
كه بى چون است و بى انباز ، آن يكتاى بى همتا
كنى چون عزم رزم خصم ، جبريل امين در دَم
كشد پيش رهت رخشى زمين پوى و فلك پيما
سِرافيلت روان از راست ، ميكالت دوان از چپ
ملائك «لا فتى» خوانان ، بَرَندت تا صف هَيجا
به دستى تيغ چون آب و به دستى رُمح چون آتش
برانگيزى تكاور دُلدُلِ هامون نورد از جا
عيان در آتش رُمح تو ثعبان هاى برق افشان
نهان از آب شمشير تو درياهاى توفان زا
ز افعال و صفات و ذاتت آگه نيستم ؛ ليكن
تويى دانم امامِ خلق ، بعد از مصطفى ، حقّا
من و انديشه مدح تو؟ باد از اين هوس شرمم!
چه سان پرّد مگس ، جايى كه ريزد بال و پرْ عنقا؟
به اَدنى پايه مهر و ثنايت كى رسد ، گرچه
به رتبت بگذرد نثر از ثريّا ، شعر از شِعرا؟
چه خيزد از من و از مدح من ، اى خالق گيتى
به مدح تو فراز عرش و كرسى از ازلْ گويا؟
كلام اللّه ، مديح توست و جبريل امين ، مادح
پيمبر ، راوى و مدّاح ذاتت خالق يكتا
بُود مقصود من زين يك دو بيت ، اظهار اين مطلب
كه داند دوست با دشمن ، چه در دنيا چه در عقبا
تو و اولاد اَمجاد كِرام توست «هاتف» را
امام و پيشوا و مقتدا و شافع و مولا . ۲
1.مير احمد هاتف اصفهانى ، از شاعران معروف قرن دوازدهم است. اصل خاندان وى از تبريز است ؛ ولى وى به اصفهان ، مهاجرت كرد و آن جا مقيم شد . او در اصفهان به تحصيل حكمت ، طب و رياضى پرداخت و در ادب فارسى و عربى استاد بود. وى ترجيع بندهاى عاشقانه و عارفانه مشهورى دارد . وى در سال ۱۱۹۸ ق ، در اصفهان درگذشت .
2.ديوان هاتف اصفهانى (تصحيح : وحيد دستگردى ، تهران : كتابفروشى فروغى ، ۱۳۴۹ ش ، ششم) : ص۳۲ ـ ۳۷ .