۴۰۱۴ . و نيز سروده است :
خوشا به بيعت احمد و وصىّ او
منظورم وليّمان ، امامِ مورد حسد قرار گرفته است .
مقصودم كسى است كه محمّدِ پيامبر را يارى كرد
پيش از همه ، در حالى كه نوجوان و تازه كار بود .
مقصودم كسى است كه غم ها را زُدود
و در جنگ به هنگام رو به رو شدن ، نمى هراسيد .
مقصودم آن موحّد پيشِ از همه موحّدان است
كه نه بتى را پرستيد و نه سنگى را .
۱۰ / ۱۲
ابن رومى ۱
۴۰۱۵ . او از اديبان قرن سوم هجرى است و مى گويد :
اى هند! من عاشق نيستم و فردى چون من
عشق به زنان را ديانت و پرهيزگارى نمى داند .
ولى علاقه به وصى ، خيمه
در سينه و در دل زده است.
او چراغِ نوربخش است و كسى است كه
براى هر كه از عذابْ نجات يافت ، وسيله نجات است .
اگر عشق به او را كنار بگذارم
در روز قيامت ، راه گريزى از گناهانم نخواهم يافت .
به من بگو : آيا راه راست او را رها كنم
از روى نادانى و راه كج را بپيمايم؟
او را چون طلاى ناب مى بينم
و ديگران را درنظر طلاشناسان ، بَدَل .
جايگاه او در هر فضلى آشكار است
والاست چون خورشيد و يا چون ماه كامل .
پيامبر در روز غدير ، سخنى به او گفت
كه براى شنوندگان ، سخن او هرگز مبهم نبود :
«هركس كه من مولاى اويم ، اين ، مولاى اوست
همچون من» ، و اين چنين به افتخار ، روى آورد .
همچنين هنگامى كه بتول به گروهى پاسخ «نه» گفت
وقتى از او خواستگارى كردند و با ازدواج با وى ، او را بزرگ داشت.
روزى كه سپاهش را مى بُرد ، برايش شگفتى هايى اتّفاق افتاد
هنگامى كه از منزلگاه نهروان گذشت .
خورشيد ، پس از غروب كردن ، برايش باز گشت
با نورى كه از فروزش و درخشندگى برق مى زد .