۷ / ۵
شهادت محمّد بن ابى بكر
امام عليه السلام در سال ۳۶ هجرى به پيشنهاد عبد اللّه بن جعفر، محمّد بن ابى بكر را به استاندارى مصر گماشت و اين پس از عزل قيس بن سعد از آن جا بود. از اين رو ، محمّد بن ابى بكر در جنگ صِفّين حضور نداشت.
محمّد بن ابى بكر بر كسانى كه تفكّر و گرايش عثمانى داشتند ، سخت گرفت. آنان نيز پس از آنچه در صفّين گذشت و كار به حكميّت انجاميد ، بر ضدّ محمّد بن ابى بكر نافرمانى و شورش كرده، عرصه را بر او تنگ كردند. معاويه و عمرو عاص ، فرصت را غنيمت شمرده ، به حمايت شورشيان پرداختند. نزديك بود كه كارها در مصر از هم بپاشد و اين اقليم از قلمرو حاكميت دولت اسلامى بيرون رود. از اين رو، امام على عليه السلام مالك اشتر را به جاى او تعيين كرد تا آتش شعله ور فتنه آن جا را فرو نشاند؛ ليكن اين ياور بى نظير و نمونه، با روشى مزوّرانه و كثيف كه معاويه به كار بست ، در راه مصر ، به شهادت رسيد . امام عليه السلام محمّد را دوباره به آن جا بازگرداند.
معاويه، عمرو عاص را همراه با گروهى براى كمك به ياغيان فرستاد. عمرو عاص، چون در زمان خلافت عمر مصر را گشوده بود، در آن جا نفوذ داشت. برخوردهايى پيش آمد كه كنانه در آن به شهادت رسيد. او را محمّد در رأس دوهزار نفر براى رويارويى با عمرو عاص فرستاده بود. اين سبب شد كه ياران محمّد بن ابى بكر، امير خود را تنها گذاشتند، او هم به چنگ دشمن افتاد. از سوى ديگر ، يارى خواهى امام عليه السلام از مردم كوفه براى پشتيبانى محمّد، بى فايده بود. كار به آن جا كشيد كه معاوية بن خديج، محمّد بن ابى بكر را داخل پوست الاغ مُرده بگذارد و آتش بزند، در حالى كه تشنه بود. در برخى نقل ها آمده است كه او را زنده زنده سوزاند.
شهادت محمّد بن ابى بكر، امام عليه السلام را بسيار اندوهگين ساخت و به سخت ترين وجه، بر آنچه بر سر عزيز از دست رفته اش آمد، ناليد. وقتى علّت اين ناله و بى تابى شديد را پرسيدند، فرمود: «خدا محمّد را رحمت كند! جوان نورسى بود. به خدا سوگند ، دوست داشتم كه هاشم مرقال را بر مصر بگمارم، بى آن كه از محمّد بن ابى بكر نكوهشى كنم. او كوشيد و به تكليف خود عمل كرد».
حضرت پيوسته در مناسبت هاى مختلف از محمّد ياد مى كرد و او را مى ستود و مى فرمود: «برايم دوست داشتنى بود. تربيت شده من بود. در مرگ او از خداوند اجر مى طلبيم. فرزندى خيرخواه، كارگزارى سخت كوش، شمشيرى بُرنده و ستونى جلوگيرنده بود».