۳۰۰۸.فضائل الصحابة ، ابن حنبلـ به نقل از حسن بن كثير ، از پدرش ـ: گفتم: اى امير مؤمنان! قبيله مراد را به ما واگذار كن، كه براى آنان هرگز بار شتر و گله گوسفندى باقى نمانَد و نابودشان كنيم.
فرمود: «نه ؛ ولى اين مرد را زندانى كنيد. اگر من مُردم ، او را بكُشيد و اگر زنده ماندم، براى زخم [ من ]قصاص است».
۳۰۰۹.مقاتل الطالبيّينـ به نقل از عبد اللّه بن محمّد ازدى ـ: ابن ملجم ملعون را بر على عليه السلام وارد كردند. من نيز با كسانى كه وارد شدند، داخل رفتم. شنيدم كه على عليه السلام مى فرمود: «جان در برابر جان» . اگر مُردم، او را بكشيد، همچنان كه مرا كشت و اگر سالم ماندم، درباره آن فكر خواهم كرد».
۳۰۱۰.الإرشاد:مردم نزد امير مؤمنان آمدند و گفتند: اى امير مؤمنان! دستور خود را درباره اين دشمن خدا بفرما، كه امّت را هلاك كرد و آيين را تباه ساخت.
امير مؤمنان به آنان فرمود: «اگر زنده ماندم، خودم مى دانم كه چه كنم و اگر از دنيا رفتم، با او همان كنيد كه با قاتل پيامبر مى كنند . او را بكشيد، پس از آن به آتش بسوزانيد».
۳۰۱۱.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو تحيى ـ: چون ابن ملجم به على عليه السلام آن ضربت را زد، على عليه السلام فرمود: «با او همان كنيد كه پيامبر خدا مى خواست با كسى انجام دهد كه قصد كشتن حضرتش را داشت» .
پس فرمود: «بكشيدش و سپس بسوزانيدش».