249
دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7

جهاد ، جهاد ، بندگان خدا! ... من همين امروز، لشكر آماده مى كنم . هركه مى خواهد به سوى خدا پر كشد ، بيرون شود .
آن گاه، سازماندهى سپاه را بدين گونه گزارش مى كند:
براى حسين عليه السلام ده هزار سپاه ، و براى قيس بن سعد ، ده هزار سپاه ، و براى ابو ايّوب ، ده هزار سپاه قرار داد و براى ديگران هم رقم هاى ديگر ، و آماده بازگشت به صفّين بود و جمعه نيامده بود كه ابن ملجم ملعون ، او را ضربت زد. سپاهيان بازگشتند و ما چون گوسفندانى بوديم كه شبانِ خود را از دست داده است و گرگ ها از هرسو آنان را مى ربايند . ۱
بدين سان و بر پايه آنچه آمد، اظهارات دردمندانه امام عليه السلام و گله هاى مكرّر او از يارانش، به دليل ضعف و اظهار عجز از رهبرى و اداره مردم با آن ويژگى ها كه ترسيم شد، نبود؛ بلكه امام عليه السلام به جاى به كارگيرى زبان خشونت و شمشير براى بسيج مردم، از اين زبان، در جهت به حركت درآوردن آنان بهره مى گرفت.
بسيج نيرويى سنگين در شرايطى كه شرح آن گذشت، در مدّتى كم تر از يك هفته (در همان هفته پيش از شهادتش) ، نشان دهنده توانمندى فوق العاده حضرت در بسيج توده هاى مردم از يك سو، و موفّقيت سياست هاى علوى در كشوردارى از سوى ديگر است.
آنچه آمد، نگاهى بود گذرا به زمينه ها، علل و عوامل سستى مردم در هنگامه اى بدان سان، و ترسيمى از سيره علوى در اداره كشور.
سخن را در اين زمينه به پايان مى بريم و از خداوند متعال در بهره گيرى از معارف آفتابگون علوى و آموزه هاى درياوار آل اللّه عليهم السلام توفيق مى طلبيم.

1.ر . ك : نهج البلاغة : خطبه ۱۸۲ .


دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
248

لحظه زندگى ادامه داد و دمى آرام نگرفت و فارغ ننشست.
در جامعه اى كه بخش عظيمى از خواص و نخبگان آن با امام على عليه السلام همدلى و همراهى نكردند و عوامِ دنباله رو آنها، در فضايى آكنده از شبهه جنگ با اهل قبله و نبرد با چهره هاى باسابقه و گاه مقدّس نما، به سستى و نافرمانى روى آوردند و رزم آوران، پس از گذار از سه جنگ خونين بدون غنيمت، كاملاً فرسوده شدند ، در هنگامى كه امام عليه السلام برترين ياران خود را از دست داده بود و شبيخون هاى مكرّرِ سپاه جهل مدار و ارزش ستيز معاويه و غارتگرى هايش مردم را به ستوه آورده بود، امام عليه السلام با اين همه، نستوه ايستاد و بر بسيج مردمان عليه ستمگرى ها و جنايت هاى معاويه تأكيد كرد و در چنين هنگامه آكنده از يأس و سستى و دلهره ، بدون بهره گيرى از ابزار خشونت، مردم را براى حضور مجدّد در جبهه نبرد با معاويه بسيج كرد. امام عليه السلام بايد از چه توانِ رهبرى و قدرت مديريت و جاذبه پيشوايى اى برخوردار باشد كه در چنين هنگامى هم بتواند بِايستد و در بسيج نيروها تا اين اندازه توفيق يابد؟
آخرين سخنرانى حماسه گستر و شورانگيز على عليه السلام كه قبل از اعزام مجدّد نيرو به صِفّين انجام شد، گواه اين مدّعاست. نوف بكالى، چهره ظاهرى امام عليه السلام به هنگام ايراد خطبه و سخنان هيجانبار وى و چگونگى آرايش سپاه را چنين گزارش كرده است:
امير مؤمنان ، اين خطبه را در كوفه بر ما ايراد كرد ، در حالى كه بر سنگى ايستاده بود كه جَعْده ، پسر هبيره مخزومى ، آن را بر پا داشته بود . جامه اى پشمين بر تن داشت و حمايل شمشيرش از ليف خرما و در پايش نعلينى از ليف خرما بود . نشان سجده بر پيشانى اش ، همچون داغ شتر بر سر زانو بود .
نوف مى گويد كه آن گاه امام عليه السلام در پايان سخن، با صدايى بلند ، ندا داد:
الجِهادَ ، الجِهادَ ، عِبادَ اللّهِ ... و إنّي مُعَسكِرٌ في يَومي هذا؛ فَمَن أرادَ الرَّواحَ إلَى اللّهِ فَليَخرُج .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين علیه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج7
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همکاری: سیّد محمّدکاظم طباطبایی و سیّد محمود طباطبایی‏نژاد، ترجمه: عبدالهادی مسعودی، محمّد علی سلطانی، مهدی مهریزی، سیّد ابوالقاسم حسینی(ژرفا)، و جواد محدّثی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 35122
صفحه از 580
پرینت  ارسال به